responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2349

 

بَیانیّه ، فرقه ای از غالیان شیعی پیرو بیان (بنان )بن سَمعان تمیمی نَهدی . به عقیدة این فرقه ، ابوهاشم عبدالله بن محمدبن حنفیه به امامت بیان بن سمعان تصریح کرده و او را پس از خود امام خوانده است . بدین قرار، بیانیه از جمله کسانی هستند که امامت را از خاندان بنی هاشم و آل علی علیهم السلام خارج ساخته و کس دیگری را به امامت برگزیده اند. اینان در دسته بندی فرق شیعه ، از جملة کَیْسانیه محسوب می شوند که پس از حضرت علی علیه السلام ، به امامت محمدبن حنفیه و پس از او به امامت ابوهاشم معتقد بوده اند (علی اشعری ، ص 23).

به نوشتة طبری (ذیل حوادث سال 119، ج 7، ص 128)، بیان و مُغیرة بن سعید خروج کردند و خالدبن عبدالله قسری ، حاکم کوفه در زمان هشام بن عبدالملک ، آنان را کشت . بنا به یکی از روایات طبری خالد، مغیره و بیان را گرفت و کشت . در روایت دیگرِ طبری (ج 7، ص 129) که مفصلتر است خالد آنان را با شش یا هفت تن دیگر که خروج کرده بودند، گرفت و به طور وحشتناکی آتش زد. روایت اول که ذکری از خروج بیان و مغیره نمی کند، نسبت به روایت بعدی ترجیح دارد، زیرا بسیار بعید است که تنها شش یا هفت نفر بتوانند در زمان حاکم مقتدری چون خالدبن عبدالله و خلیفة جباری مانند هشام بن عبدالملک خروج کنند. ابن قتیبه نیز در عیون الاخبار (مجلد1، ج 2، ص 148)، هنگام سخن گفتن از کشته شدن آن دو، به خروج آنان اشاره ای نکرده است . سعدبن عبدالله اشعری (ص 77) نیز می نویسد که خالد، مغیره را خواند و خواست تا توبه کند ولی مغیره نپذیرفت و خالد او را کشت . در اغانی (ج 17، ص 20) روایتی هست که به موجب آن «جعفریه » با شعار «لبّیکَ جعفر» (ظاهراً مرادشان امام صادق علیه السلام بوده است ) بر خالدبن عبدالله خروج کردند. خالد که در حال خطابه بر منبر بود به وحشت افتاد، مردم نیز نزد آنان گرد آمدند و سرانجام این خروج کنندگان دستگیر شدند. ادامة روایت همان است که در روایت طبری هست . مشابهت این دو روایت ـ و خصوصاً تعبیر «خَرَجوا فی التّبابین » یا اَلْبَیانیّین ـ این نکته را متبادر می کند که بیان و مغیره سردمدار این شورش بودند، درحالیکه بیان و مغیره از اتباع امام صادق نبوده اند. از طرفی ، واقدی ( رجوع کنید به العیون و الحدائق ، ص 230) خروج بیان بر خالد قسری را به نام محمدبن عبدالله دانسته و حال آنکه قیام محمدبن عبدالله در سال 145 بر منصور عباسی بوده است (طبری ، ج 7، ص 552 به بعد).

بیان را از غلات شمرده اند، زیرا او به الوهیت حضرت علی علیه السلام معتقد بود و می گفت که در وجود علی علیه السلام جزئی الهی حلول کرده و با جسد او یکی شده است ؛ نیز بر آن بود که علی علیه السلام از غیب خبر می داده و با همین علمِ غیب در جنگها شرکت می کرده و پیروز می شده است . او این سخن حضرت علی علیه السلام را که «در خیبر را نه با نیروی جسمانی ، بلکه به قدرت ملکوتی از جای کندم » شاهد بر ادعای خود گرفته است (دربارة سخن مذکور رجوع کنید به ابن بابویه ، ص 415؛ مجلسی ، ج 21، ص 26). به نظر بیان ، آن نیروی ملکوتی در نفس علی علیه السلام مانند چراغ در چراغدان بوده و نور الهی نیز مانند روشنایی چراغ است . بیان می گفت که جزئی از خداوند به گونه ای از تناسخ به او منتقل شده ، ازینرو شایستگی امامت و خلافت را یافته است و، این جزء الهی همان است که در آدم بود و به جهت آن شایستگی پیدا کرد تا فرشتگان بر او سجده برند. او همچنین مراد از آیة «هل یَنْظُرُون الاّ اَنْ یَأتِیَهُمُ اللهُ فی ظُلَلٍ من الغَمامِ» (بقره :210) را حضرت علی علیه السلام می دانست که در توده هایی از ابر خواهد آمد در حالیکه رَعْدْ بانگ او و برق تبسّم اوست (شهرستانی ، ج 1، ص 246).

بیان بن سمعان از مُشبّهه بود و خداوند را دارای صورت و وجه می دانست و قائل بود که جسم خداوند از میان می رود و تنها صورتش بر جای می ماند، و به دو آیة «...کُلُّ شَی ءٍ هالِک اِلاّ وَجَههُ...» (قصص : 88) و «وَیَبقی ' وَجهُ رَبَّکَ ذوالجَلالِ وَ الاْ ِکرامِ» (الرحمان : 27) استناد می کرد (سعد اشعری ، ص 37ـ38). به نوشتة بغدادی (ص 237)، بیان معتقد بود که خداوند مردی ازلی و از نور است . او بر آن بود که اسم اعظم را می داند و می تواند با آن ، سپاهیان را شکست دهد و نیز با آن ستارة زهره را خطاب می کند و زهره به او جواب می دهد (همانجا). به گفتة نشوان حمیری (ص 161، 260) نیز بیان معتقد بود که معبودش به صورت انسان است و ستارگان را می خواند و آنان به او پاسخ می دهند. به نوشتة ابن اثیر (ذیل حوادث سال 119، ج 4، ص 231)، بیان ، علی و حسن و حسین علیهم السلام و محمدبن حنفیه و پس از او پسرش ابوهاشم را خدا می دانست .

بیانیه معتقد بودند که پس از غیبت محمدبن حنفیه ، وصیت به پسر او، ابوهاشم عبدالله بن محمد، می رسد و این وصیت ، وصیت پس از مرگ نیست بلکه وصیت در حال حیات است ، چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، علی علیه السلام و دیگران را در غزوات خود در مدینه جانشین می ساخت . بدین ترتیب ، او حجت خدا بر خلق است و مردم باید از او اطاعت کنند (سعداشعری ، ص 34). به گفتة سعدبن عبدالله اشعری (ص 37) گروهی از بیانیه می گویند که ابوهاشم همان امام قائم است که مرده است ولی باز خواهد گشت و امامت را به عهده خواهد گرفت و مالک روی زمین خواهد شد و پس از او وصی دیگری نخواهد بود. به نوشتة نوبختی (ص 34)، بیان پس از فوت ابوهاشم دعوی نبوت کرد. بیانیه نیز معتقد بودند که ابوهاشم ، بیان را «نبی » ساخت و آیة «ه'ذا بَیانٌ للِنّاس ...» (آل عمران : 138) دلالت بر نبوت بیان دارد (سعد اشعری ، همانجا). بر اساس روایات ، بیان ، نامه ای به امام باقر علیه السلام نوشت و او را دعوت کرد تا به نبوتش اقرار کند. امام باقر علیه السلام آورندة نامه ، عمربن عفیف اَزدی ، را توبیخ کرد (نوبختی ؛ سعد اشعری ، همانجاها؛ شهرستانی ، ج 1، ص 246ـ 247).

اخبار مذکور در رجال کشی دلالت بر مطرود بودن بیان از نظر ائمة شیعه دارد. در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده است : «بیان بر علی بن حسین دروغ می بست و خداوند طعم گرمی آهن را به او چشانید» (کشی ، ص 302).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1398/ 1978؛
(3) ابن بابویه ، امالی الصدوق ، بیروت 1400/1980؛
(4) ابن قتیبه ، کتاب عیون الاخبار ، بیروت ( بی تا. ) ؛
علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی ، ج 17، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت ] تاریخ مقدمه

(5) 1389/1970 [ ؛
(6) سعدبن عبدالله اشعری ، کتاب المقالات و الفرق ، چاپ محمد جواد مشکور، تهران 1361 ش ؛
(7) علی بن اسماعیل اشعری ، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین ، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400/1980؛
(8) عبدالقاهربن طاهر بغدادی ، الفرق بین الفرق ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ( بی تا. ) ؛
(9) محمدبن عبدالکریم شهرستانی ، الملل و النحل ، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ 1368/ 1948ـ1949، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(10) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ1387/1962ـ1967 ) ؛
(11) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق : من خلافة الولیدبن عبدالملک الی خلافة المعتصم ، چاپ دخویه ، لیدن 1871، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(12) محمدبن عمر کشی ، اختیار معرفة الرجال ، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد 1348 ش ؛
(13) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛
(14) نشوان بن سعید میری ، الحور العین ، چاپ کمال مصطفی ، چاپ افست تهران 1972؛
(15) حسن بن موسی نوبختی ، فرق الشیعة ، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم ، نجف 1355/ 1936.

/ عباس زریاب /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2349
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست