بُهلول ، ابووُهیب بن عمروبن مغیره ، فرزانه ای دیوانه نما (از عُقلاء المجانین ) در سدة دوم . در کوفه به دنیا آمد (شوشتری ، ج 2، ص 4؛ ابن شاکر کتبی ، ج 1، ص 228). از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست . به گفتة حمدالله مستوفی (ص 637)، عموزادة هارون (حک :170ـ193) بود. اما در واقع ، جز همزمانی این دو با یکدیگر، دربارة دیگر داستانها و خویشاوندیِ این دو دلیل موجهی وجود ندارد. نام او در لغت به معنای مرد خنده رو (غیاث الدین رامپوری ؛ شاد؛ شرتونی ؛ تاج الاسامی ، ذیل مادّه ؛ صفی پوری ، ذیل «ب ه ل »)، مهتر نیکوروی (زنجی سجزی ، ج 1، ص 51) و پیشوای قوم (غیاث الدین رامپوری ، همانجا) و جامع همة خیرات (جر، ذیل مادّه )، و در حوزه های فرهنگی غیر عرب نظیر تاجیک به معنای گول و لوده ( د.تاجیکی ، ج 1، ص 392) و در شمال افریقا به معنای عام ساده دل است و شاید با واژة هُبالی / بُهالی به همین معنا خلط شده باشد ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ). ابن عربی (ج 4، ص 98)، با ذکر شکل جمع آن (بَهالیل )، بهلولِ تاریخی را نمونة نوعیِ مجانینی دانسته که بر اثر «وارد»ی ، «عقول » خود را از کف می دهند و در زمرة مجذوبان الهی درمی آیند. مجلسی نیز به صورت صفت ، آن را در معنای زیرک و شجاع به کار برده است (ج 21، ص 307، ج 42، ص 134، ج 45، ص 139، ج 47، ص 315).
نخستین کسی که از بهلول نام برده ، جاحظ (متوفی 255) در البیان و التبیین (ج 2، ص 182) است و پس از او ابن قتیبه (متوفی 276) در عیون الاخبار (مجلد 2، ج 4، ص 51)، ابن عبدربه (متوفی 328) در عقدالفرید (ج 6، ص 162)، و سرانجام حسن بن محمد نیسابوری (متوفی 406) در عقلاء المجانین (ص 73ـ 81). اما ظاهراً توجه قاضی نورالله شوشتری (ج 2، ص 14ـ 15) به او و آوردن نام وی در زمرة مریدان امام جعفر صادق علیه السلام ، موجب اقبال نویسندگان شیعی به او گردید (برای نمونه رجوع کنید به خوئی ، ج 3، ص 374؛ قهپائی ، ج 1، ص 283). لیکن این داوری (رجوع کنید به ایرانیکا ، ذیل مادّه ) چندان درست به نظر نمی رسد که شوشتری وی را با بهلول بن محمد ـ که شیخ طوسی (ص 213ـ214) او را یار امام صادق علیه السلام ذکر کرده ـ درآمیخته است . زیرا ابن حجر عسقلانی (متوفی 852) بصراحت از ارتباط بهلول مجنون با امام جعفر صادق علیه السلام سخن گفته و او را در سلسلة سند حدیثی از ابوحنیفه ذکر کرده است (ص 68). مامقانی در تنقیح المقال (ج 1، بخش 2، ص 184ـ 185) نیز از هر دو بهلول نام برده است . صفدی (ج 10، ص 309) مرگ او را در حدود 190 ذکر کرده است . کارستن نیبور مزار وی را در بغداد وصف کرده است ( د. اسلام ، همانجا).
جز این ، آنچه دربارة بهلول در منابع قدیم نقل شده ، مجموعه ای است از داستانهای جذاب و طنزآمیز که شخصیتی فرزانه اما دیوانه نما را تصویر می کند و بر خصلتهایی چون قناعت ، بی اعتنایی به قدرت ، ظلم ستیزی ، لطافت روح ، حضور ذهن و نکته دانی او دلالت دارد (برای نمونه رجوع کنید به ابن قتیبه ؛ ابن عبدربه ، همانجا؛ ابن شاکر کتبی ، ج 1، ص 229ـ231؛ نراقی ، ص 396ـ397؛ مُستملی ، ج 4، ص 1639؛ جزایری ، ص 55؛ ابن جوزی ، ص 216ـ217؛ حمدالله مستوفی ، همانجا؛ شعرانی ، ج 1، ص 68؛ امین ، ج 3، ص 619ـ622؛ خوانساری ، ج 2، ص 147). برخی از این داستانها که در آن بهلول هوشمندانه نظریات کلامی مخالف شیعه ، از جمله «رؤیت اللّه » و «جبر در برابر اختیار»، را رد می کند یا آشکارا از سبِّ اهل بیت پیامبر علیهم السلام دوری می جوید، نشانة تمایلات شیعی اوست (امین ، ج 3، ص 618ـ619، 622؛ مدرس تبریزی ، ج 5، ص 209ـ 210؛ ابن عبدربه ، همانجا).
در باب ویژگی بارز او، یعنی جنون و دیوانه نمایی ، و انگیزه اش ، گفته ها گوناگون است ؛ مشهورترین سخن ، توصیة امام موسی کاظم علیه السلام به او برای اظهار جنون به منظور صیانت نفس و رهایی از آزار خلیفة عباسی است و ایجاد گریزگاهی تا در مقامی قرار نگیرد که ناگزیر از تأیید فتوای قتل امام (شوشتری ، ج 2، ص 14) یا قضاوت به طور کلی شود (امین ، ج 3، ص 617). به این ترتیب ، جنون بهلول ، نوعی تقیه با انگیزه های سیاسی بوده است .
اما در متون عرفانی ، جنون بهلول و نظایر او به سبب غلبة سرمستی عشق الهی و امری بی اراده است که ارتباط آنان را با مردمان دیگر دشوار و گاه ناممکن می کند و سخنان آنان را دیوانه وار می نمایاند (ابن عربی ، همانجا؛ مستملی ، ج 4، ص 1491؛ روزبهان بقلی ، ص 214ـ 215؛ ابن خلدون ، ج 1، ص 204) و صفت بهلولی (بهلله ) جلوه ای از واردات غیبی بر قلب عارف است . این تأویل در آثار معاصران نیز آمده است (ستاری ، ص 317).
جز حکایات مذکور، اندکی اشعار عمدتاً اخلاقی (ابوحیان توحیدی ، ج 1، ص 192؛ امین ، ج 3، ص 622) و نیز قصیده ای طنزآمیز به نام فیّاشیه (موسوی حسینی ، ج 1، ص 579) به او نسبت داده اند که احتمالاً مجعول و سرودة سدة نهم یا دهم است (بروکلمان ، ج 4، ص 55ـ56؛ زرکلی ، ج 2، ص 77؛ شعرانی ، همانجا).
بهلول در ادب مکتوب فارسی (برای نمونه رجوع کنید به سنایی ، ص 366؛ عطار، 1368 ش ، ص 142ـ143، 160، 163، 208، 214، 264؛ همو، 1356 ش ، ص 90ـ91، 114، 117، 145، 210ـ211؛ شمس تبریزی ، ص 137؛ مولوی ، ج 2، دفتر سوم ، ج 2، ص 40، بیت 700؛ سعدی ، ص 259، 497؛ جامی ، ص 77ـ 82؛ مجد خوافی ، ص 114، 249؛ یغما، ج 2، ص 199) و در ضرب المثلها و روایات شفاهی (برای نمونه رجوع کنید به بقایی ، ص 70؛ شهری باف ، ص 84، 170، 189، 797) و سرانجام در روایات «اهل حق » کردستان جایگاهی ویژه دارد.
در متون اهل حق ، بهلول از شخصیتهای طراز اول مذهبی و همان شخصیت تاریخیِ معاصر هارون الرشید است ؛ با این فرق که در دینور (ماه الکوفه ) زاده شده و ازینرو به بهلول ماهی معروف شده و کُرد است . او با جمعی از یارانش ، مسلک یارسان (اهل حق ) را در اورامان پدید آورد (صفی زاده ، 1363 ش ، ص 23ـ26) و با یاران لُر خود به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رفت ، اما چون خود ـ به نظر اهل حق ـ نمودار
فروغ ایزدی ، «ذات علی » و «مظهر مرتضی » (مجرم جیحون آبادی ، ص 222ـ223، 225) بوده است نه پیرو امام ، هادی و راهبر ایشان محسوب شده است . در واقع اهل حق با «غلو» در شخصیت بهلول و نیز بر اساس باور به تناسخ و اعتقاد به حلول روح علی علیه السلام در وی چنین مرتبتی برای او قائل شده اند. بر اساس روایات اهل حق ، بهلول در 219 در تنگه گول چشمه سفید، نزدیک اسلام آباد غرب ، درگذشت (صفی زاده ، 1375 ش ، ص 23). دوبیتیهایی (فهلویاتی ) به گویش گورانی و زبان عربی به بهلول منسوب است (همو، 1376 ش ، ص 40ـ 42؛ همو، 1361 ش ، ص 10ـ 55). او در موسیقی و تنبورنوازی شهرت داشته (همو، 1363، ص 24) و در متون یارسان نیز، همانند ادبیات عرفانی ، صاحب کراماتی حتی خارق العاده تر است (مجرم جیحون آبادی ، ص 225ـ 228).
نام بهلول در ادبیات غرب به عنوان دلقک دربار هارون الرشید راه یافته است ( ایرانیکا ، همانجا). بهلول جذابیت خود را بویژه در میان ایرانیان تا عصر حاضر نیز حفظ کرده است . در میان تاجیکها داستانهای عامیانة بسیاری دربارة او رواج دارد ( د. تاجیکی ، همانجا) و در ایران پس از مشروطیت ، هفته نامه ای طنزآمیز به نام بهلول به طرفداری از دموکراتها و با مواضع انتقادی تند منتشر می شد (براون ، ج 2، ص 267؛ صدر هاشمی ، ج 2، ص 36ـ 38). در دهه های اخیر، مجموعة حکایات او به فارسی و به زبانی ساده بارها به چاپ رسیده است (رجوع کنید به غلامرضا آبردی ، قصّه های بهلول ، تهران 1376 ش ؛ علی صدر، بهلول : عاقل دیوانه نما ؛ تهران 1343ش ؛ حسن مصطفوی ، بهلول عاقل ، تهران 1372 ش ؛ عبدالله نیازمند، لطیفه ها و حکایات شیرین بهلول عاقل ، تهران 1372 ش ).
منابع : (1) ابن جوزی ، اخبار الاذکیاء ، چاپ محمد مرسی خولی ، ( بی جا ) ، 1970؛ (2) ابن حجر عسقلانی ، تعجیل المنفعة ، چاپ ایمن صالح شعبان ، بیروت 1416؛ (3) ابن خلدون ، مقدمة ابن خلدون ، ترجمة محمد پروین گنابادی ، تهران 1359 ش ؛ (4) ابن شاکر کتبی ، فوات الوفیات ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1973ـ1974؛ (5) ابن عبدربه ، العقد الفرید ، چاپ علی شیری ، بیروت 1408ـ1411/1988ـ1990؛ (6) ابن عربی ، الفتوحات المکیة ، ج 4، چاپ عثمان یحیی ، قاهره 1395/1975؛ (7) ابن قتیبه ، کتاب عیون الاخبار ، بیروت ( بی تا. ) ؛ (8) ابو حیان توحیدی ، البصائر و الذخائر ، چاپ وداد قاضی ، بیروت 1408/1988؛ محسن امین ، اعیان الشیعة ،
(9) چاپ حسن امین ، بیروت 1403/1983؛ (10) ادوارد گرانویل براون ، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورة مشروطیت ، ج 2، ترجمة محمد عباسی ، تهران ( تاریخ مقدمه 1337 ش ) ؛ (11) کارل بروکلمان ، تاریخ الادب العربی ، ج 4، نقله الی العربیة یعقوب بکر و رمضان عبدالتواب ، قاهره 1975؛ (12) ناصر بقایی ، امثال فارسی در گویش کرمان : هزارة نخست ، کرمان 1370 ش ؛ (13) تاج الاسامی ( تهذیب الاسماء ) : فرهنگ عربی به فارسی ، چاپ علی اوسط ابراهیمی ، تهران 1367 ش ؛ (14) عمروبن بحر جاحظ ، البیان و التبیین ، چاپ حسن سندوبی ، قاهره 1351/1932؛ (15) عبدالرحمان بن احمد جامی ، بهارستان ، چاپ اسماعیل حاکمی ، تهران 1367 ش ؛ (16) خلیل جر، فرهنگ عربی به فارسی ، ترجمة حمید طبیبیان ، تهران 1363 ش ؛ (17) نعمت الله بن عبدالله جزایری ، زهرالربیع ، بیروت 1414/1994؛ (18) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، چاپ عبدالحسین نوائی ، تهران 1362 ش ؛ (19) محمدباقربن زین العابدین خوانساری ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان ، قم 1390ـ1392؛ (20) ابوالقاسم خوئی ، معجم رجال الحدیث ، بیروت 1403/1983، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (21) روزبهان بقلی ، شرح شطحیات ، چاپ هانری کوربن ، تهران 1360 ش ؛ (22) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1986؛ (23) محمودبن عمر سجزی ، مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء ، چاپ محمد حسین مصطفوی ، ج 1، تهران 1364 ش ؛ (24) جلال ستاری ، حالات عشق مجنون ، تهران 1366 ش ؛ (25) مصلح بن عبدالله سعدی ، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1340 ش ؛ (26) مجدودبن آدم سنایی ، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة ، چاپ مدرس رضوی ، تهران 1359 ش ؛ (27) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛ (28) سعید شرتونی ، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد ، قم 1403؛ (29) عبدالوهاب بن احمد شعرانی ، الطبقات الکبری ، بیروت 1408/1988؛ (30) محمدبن علی شمس تبریزی ، مقالات شمس تبریزی ، چاپ محمد علی موحد، تهران 1356 ش ؛ (31) نورالله بن شریف الدین شوشتری ، مجالس المؤمنین ، تهران 1354 ش ؛ (32) جعفر شهری باف ، قند و نمک : ضرب المثلهای تهرانی ، تهران 1370 ش ؛ (33) محمد صدر هاشمی ، تاریخ جراید و مجلات ایران ، اصفهان 1363ـ1364 ش ؛ (34) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج 10، چاپ ژاکلین سوبله و علی عمارة ، ویسبادن 1402/1982؛ (35) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری ، منتهی الارب فی لغة العرب ، چاپ سنگی تهران 1297ـ 1298، چاپ افست تهران 1377؛ (36) صدیق صفی زاده ، دانشنامة نام آوران یارسان ، تهران 1376 ش ؛ (37) همو، دورة بهلول : یکی از متون کهن یارسان ، تهران 1363 ش ؛ (38) همو، نامة سرانجام ، یا، کلام خزانه ، تهران 1375 ش ؛ (39) همو، نوشته های پراکنده دربارة یارسان اهل حق ، تهران 1361 ش ؛ (40) محمدبن حسن طوسی ، رجال الطوسی ، نجف 1380/1961؛ (41) محمدبن ابراهیم عطار، الهی نامه ، چاپ هلموت ریتر، استانبول 1940، چاپ افست تهران 1368 ش ؛ (42) همو، مصیبت نامه ، چاپ نورانی وصال ، تهران 1356 ش ؛ (43) محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری ، غیاث اللغات ، چاپ منصور ثروت ، تهران 1375 ش ؛ (44) عنایة الله قهپائی ، مجمع الرجال ، چاپ ضیاءالدین علامة اصفهانی ، اصفهان 1384ـ1387، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (45) عبدالله مامقانی ، تنقیح المقال فی علم الرجال ، چاپ سنگی نجف 1349ـ1352؛ (46) مجد خوافی ، روضة خلد ، چاپ حسین خدیوجم ، تهران 1345 ش ؛ (47) نعمة الله بن بهرام مجرم جیحون آبادی ، حق الحقایق ، یا، شاهنامة حقیقت ، چاپ محمد مکری ، تهران 1361 ش ؛ (48) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/ 1983؛ (49) محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانة الادب ، تهران 1369 ش ؛ (50) اسماعیل بن محمد مُستَملی ، شرح التّعرف لمذهب التصوف ، چاپ محمد روشن ، تهران 1363ـ1366 ش ؛ (51) عباس بن علی موسوی حسینی ، نزهة الجلیس و منیة الادیب الانیس ، ج 1، نجف 1387/1967؛ (52) چاپ افست قم 1375 ش ؛ (53) جلال الدین محمدبن محمد مولوی ، کتاب مثنوی معنوی ، چاپ رینولد آلن نیکلسون ، تهران ( بی تا. ) ؛ (54) احمدبن محمدمهدی نراقی ، خزائن ، چاپ سنگی ( بی جا، بی تا. ) ؛ (55) ابوالقاسم حسن بن محمد نیسابوری ، عقلاء المجانین ، دمشق 1405/1985؛ (56) ابوالحسن بن ابراهیم قلی یغما، مجموعه آثار یغمای جندقی ، ج 2، چاپ علی آل داود، تهران 1362 ش ؛
(57) EI 2 , s.v. "Buhlu ¦l"; (58) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Bohlu ¦l" (by Ulrich Marzolph); (59) Ensiklopediya ¦yi Sa ¦vetii Ta ¦jik , I, Dushanbe 1978.