responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2211

 

بِهبَهان ، شهرستان و شهری در استان خوزستان .

1) شهرستان بهبهان (جمعیت طبق سرشماری 1375ش ، 074 ، 164تن ). در جنوب شرقی استان خوزستان و جنوب رشته کوه زاگرس میانی ، و در منطقة گرمسیر قرار دارد، و مشتمل بر سه بخش ، و پنج دهستان و شهرهای بهبهان و آغاجاری است (ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی ، ص 24ـ 25). از شمال به شهرستان رامهرمز (در استان خوزستان ) و شهرستان گچساران (در استان کهگیلویه و بویراحمد)، از مشرق به شهرستان گچساران ، از جنوب به شهرستان دیلم (در استان بوشهر) و از مغرب به شهرستان ماهشهر (در استان خوزستان ) محدود است . آبادیهای آن در جنوب کوههای کهگیلویه (از رشته کوههای زاگرس )، در تپه و دشت قرار گرفته است ، و ارتفاعات شهرستان در جنوب ، به سواحل پست خلیج فارس منتهی می شود. ازگیا، دارای بلوط ، کُنار، گز، بَنه و بادام کوهی ، و از زیا، دارای پلنگ ، گراز، شغال ، گرگ ، روباه ، آهو، کبک ، تیهو، مرغابی ، شاهین و پلیکان است . اراضی آن با آب چشمه و رودهای مارُون (یا تاب /طاب یا کردستان )، خیرآباد (یا شیرین )، زیدون و زُهره آبیاری می شود. این رودها دشتهای بهبهان و زیدون را زهکشی می کنند. محصول عمدة این شهرستان ، گندم و جو و حبوبات است . باغهای مرکبات و نخلستان دارد. از صنایع دستی دارای پشم ریسی ، قالیچه بافی و عبابافی ، و از کارخانه های جدید دارای ملامین سازی و یخ سازی است .

حوزة عظیم نفت و گاز دارد و از مناطق مهم استخراج آنهاست و صنایع مهم نفت ، تلمبه خانه ها و تأسیسات بهره برداری از نفت و گاز در آنجا مستقر است (سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ج 91، ص 51).

از جمله آثار باستانی آن ، ویرانه های شهر اَرَّجان * ، و ویرانه های شهر بوستانک / بُستانک در دهکدة تَشان / تشون (حدود 28 کیلومتری شمال غربی بهبهان ، در دامنة کوه خائیر) است (رجوع کنید به گاوبه ، ص 108). عشایر آن در سیاه چادر (= بَهون یا بَهان ) به سر می بردند (امام شوشتری ، ص 186). راههای اهواز و رامهرمز به دهدشت (کهگیلویه ) از طریق تنگ تکاب ، اهواز ـ دوگنبدان (گچساران ) و اهواز ـ شیراز، رامهرمز و راه قدیمی دهدشت ـ بندر دیلم از آن می گذرد.

بخشهای آن عبارت اند از: آغاجاری ، مرکزی و زیدون . بخش آغاجاری از شمال به رود مارون ، از مشرق به بخش مرکزی شهرستان بهبهان ، و از جنوب و مغرب به بخش مرکزی شهرستان امیدیه محدود است . طوایف آغاجَری ، قشقایی و لُر در آن زندگی می کنند. این منطقه خشک و گرمسیر است . چاههای نفت و تأسیسات نفتی دارد. مرکز آن شهر آغاجاری * ، در 125 کیلومتری شرق اهواز، است .

بخش مرکزی ، مشتمل بر دهستانهای حومه ، دودانگه و تشان ، و کمابیش مطابق با ناحیة حومة قدیم بهبهان است . طول ناحیة قدیم بهبهان از مدرسة خیرآباد (نزدیک ده خیرآباد، حدود بیست کیلومتری جنوب شهر بهبهان ) تا ده ابوالفارس (حدود 84 کیلومتری شمال غربی شهر بهبهان ) حدود 108 کیلومتر و عرض آن حدود دوازده کیلومتر بوده است .

بخش زیدون مشتمل است بر: دهستانهای دَرونَک و سردشت ، و در جنوب و جنوب غربی شهرستان قرار گرفته و کمابیش با ناحیة زیدون قدیم منطبق است . هوای زیدون از هوای ناحیة بهبهان گرمتر است ، و رود زیدون از آن می گذرد. مرکز قدیم آن ، شهر زیدون بود و ویرانه های آن در کنار قریة چم لطفعلی بیگ (مرکز ناحیه در قرن سیزدهم ) قرار گرفته بود که آثار آن هنوز باقی است (همان ، ص 188ـ189). امروزه آبادی بزرگ ناحیة زیدون ، یعنی ده سردشت ، در 36 کیلومتری جنوب شهر بهبهان است و ویرانه های دوآبادی حاکم نشین در نزدیک آن قرار دارد. دهکده های زیدون در دوکرانة رود زیدون واقع اند. محصول عمده اش گندم ، جو و برنج است (ایران . وزارت جهادسازندگی ، ص 2/72). در 1245، مردم زیدون براثر شیوع طاعون ، تلفات فراوانی دادند، اما زیدون در 1283 دوباره آباد شد. در گذشته ، ناحیة لیراوی دشت (با 32 قریه ) جزو بهبهان شمرده می شد (امام شوشتری ، ص 190).

ناحیة بهبهان ، از لحاظ تقسیمات کشوری ، بارها تغییر کرده است . در زمان کریم خان زند، قسمتی از زیدان (زیدون ؛ قسمت جنوبی بهبهان ) از آن جدا شد و به هندیجان پیوست (همان ، ص 188). در 1282، کهگیلویه و بهبهان یک ایالت را تشکیل می دادند (فسائی ، ج 1، ص 827). در 1330، کهگیلویه (مرکز آن بهبهان ) جزو استان فارس بود (کیهان ، ج 2، ص 218، 232)، بعداً در حدود سیاسی و اداری آن تغییراتی صورت گرفت ، به طوری که تا آخر بهمن 1329، شهرستان بهبهان جزو استان ششم (خوزستان و لرستان )، و بخش آغاجاری تابع آن شد (ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، ج 2، ص بیست وهفت ). در 1342 ش ، با تشکیل فرمانداری کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان بهبهان تابع استان خوزستان ماند (رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی ، ذیل «کهگیلویه »). در 1375 ش ، از کل جمعیت شهرستان ، 721 ، 102 تن (حدود 6ر62%) شهرنشین و بقیه روستانشین بوده اند.

2) شهر بهبهان (جمعیت طبق سرشماری 1375 ش ، 213 ، 88 تن )، مرکز شهرستان بهبهان . در ارتفاع 315 تا 335 متری از سطح دریا، و 228 کیلومتری جنوب شرقی شهر اهواز، 71 کیلومتری مغرب دوگنبدان ، 57 کیلومتری جنوب غربی دهدشت و هشتاد کیلومتری شمال بندر دیلم واقع است .

رود مارون از شمال آن با جهت شرقی ـ غربی می گذرد. بادهای شرقی و شمال غربی دارد. دمای آن گاهی به ْ49 می رسد. از قدیم جاده های بزرگ ارتباطی خوزستان و فارس ، از شهر بهبهان می گذشته است . شهر بهبهان صد تا صدوبیست سال پیش مشتمل بر دو قسمت بود که یکی را بهبهان و دیگری را قَنوات می نامیدند (دوانی ، ص 13)، و میان آن دو، درّه ای قرار داشت و اهالی آن دو قسمت ، بیشتر اوقات با هم در نزاع بودند. در سدة اخیر، بتدریج براثر پرشدن درّه ، خیابانی در آن احداث ، و شهر به هم متصل شد (مهندسان مشاور پل شیر، ص 32).

سابقاً آب آشامیدنی شهر از قنات تأمین می شد. در 1282 احتشام الدوله ، حاکم بهبهان ، اقدام به حفر نخستین قنات در آنجا کرد (فسائی ، ج 1، ص 827ـ828).

از جمله اماکن مقدس قدیمی بهبهان ، امامزاده شاهزاده فضل ، امامزاده شاه میر علی حسین ، و امامزاده حیدر است (اقتداری ، ص 312). شخصیتهای ادبی و رجال مذهبی مشهوری به بهبهان منسوب اند.

معدن مومیایی تنگ تکاب در شمال شرقی شهر قرار دارد که از قدیم مشهور بوده است (فسائی ، ج 2، ص 1638؛ امام شوشتری ، ص 187،189). بهبهان کارخانة سیمان دارد (سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ج 91، ص 52)، و در نوزده کیلومتری شمال شرقی شهر، سدّ و نیروگاه مارون احداث شده است (فرهنگی ، ص 78). شهر بهبهان در جنگ تحمیلی بارها مورد حمله هوایی قرار گرفت (مهندسان مشاور پل شیر، ص 82).

پیشینه . از نام ده و بعداً شهر بهبهان پیش از قرن هشتم مأخذی سراغ نداریم . ویرانه های شهر قدیمی ارّجان در حدود سه کیلومتری شمال شهر بهبهان قرار گرفته است ، و ظاهراً ناحیة بهبهان در دورة پیش از اسلام (بدون اینکه نام آن ذکر شود) جزو کورة ارّجان بوده است . بنابر افسانه ای ، مردم بهبهان پس از ویرانی شهر ارّجان ، در سیاه چادرها به سر می بردند، سپس به خانه های ساختة خود کوچ کردند و آن را «بِهْبَهان » (بهتر از بهان = چادر) خواندند (فسائی ، ج 2، ص 1474)، که بتدریج گسترش یافت و جانشین ارّجان شد. نام بهبهان ، نخستین بار، در تاریخ آل مظفر (تألیف 823) در بیان وقایع مربوط به تسخیر لرستان در اواخر محرم 757 آمده است (کتبی ، ص 72ـ73). در 786 پس از مرگ شاه شجاع (حک : 759ـ786)، شاه منصور (متوفی 795) از طریق بهبهان و شولستان (ممسنی و قلعه سفید) تا حدود کازرون تاخت و خرابی بسیار به بار آورد (فسائی ، ج 1، ص 319). در 795، امیر تیمور (متوفی 708) در لشکرکشی دوم خود به قصد شیراز، در بهبهان اردو زد (شرف الدین علی یزدی ، ج 1، ص 428؛ خواندمیر، ج 3، ص 323). در 802، امیرزاده رستم از سوی تیمور با دوهزار سوار روانة فارس شد و پس از غارت کهگیلویه ، از طریق بهبهان و شوشتر به بغداد رفت (فسائی ، ج 1، ص 326). در دورة شاهرخ تیموری (807ـ850)، بهبهان مدتی محل اقامت اجباری سیدمحمد نوربخش * (متوفی 869)، صوفی مشهور شیعی ، شد ( اسناد و مکاتبات تاریخی ایران ، ص 150).

در 872، نام مولانا محمد، اهل به بهان و ساکن هرات ، و شخصیت مذهبی دیگری به نام سیدحسن به بهانی در تاریخ دیار بکریه آمده است (طهرانی ، ص 517ـ 518). در 955، اَلقاص میرزا(متوفی 956)، برادر شاه طهماسب صفوی ، از راه شولستان به بهبهان رفت و چون مردم ، شهر را ترک کرده بودند، همة خانه ها و بازار را آتش زد و روانة شوشتر شد (اسکندرمنشی ، ج 1،ص 74؛ حسینی استرآبادی ، ص 74؛ فسائی ، ج 1، ص 401). در 1089، حسینعلی خان زنگنه ، والی کهگیلویه ، در کنار رودخانة خیرآباد بهبهان ، مدرسه ، چند دکان و یک حمام ساخت و قریة خیرآباد را وقف آن کرد (امام شوشتری ، ص 187) که ویرانه های مدرسه هنوز باقی است (همان ، ص 196). در 1136ـ1137، در حملة افغانها به شهر بهبهان ، مردم شهر، سرسختانه مقاومت کردند و افغانها نتوانستند شهر را بگیرند. تعداد سپاهیان افغان که به توپخانه مجهز بودند به بیست هزار تن می رسید. در آن هنگام شهر بهبهان دارای حصار وخندق و قلعه بود و چهار دروازه به نامهای تنگ تکاب (در شمال شرقی )، کردستان (در شمال غرب )، خیرآباد (در جنوب شرقی ) و زیدان (یا زیدون ، در جنوب غربی ) داشت . دژ آن ناریج قلعه (نارین قلعه /نارنج قلعه ) خوانده می شد و عمارات متعدد داشت . در جنوب شرقی شهر، قلعة دیگری به نام قلعه دروازه وجود داشت که سربازخانه به آن متصل بود (همان ، ص 186؛ فسائی ، ج 1، ص 505). در 1170، سپاهیان کریم خان زند در لشکرکشی به کهگیلویه ، شهر بهبهان را محاصره کردند. شهر مدتی مقاومت کرد، اما سرانجام به سبب تسلیم شدن چند برج براثر خیانت ، به دست کریم خان زند افتاد (فسائی ، ج 1، ص 598). در 1247، شیوع طاعون در خوزستان ، تلفات زیادی در شهرهای آن از جمله بهبهان به بار آورد (کسروی ، ص 156ـ157). ظاهراً لایارد پس از این طاعون وارد بهبهان شده ، زیرا نوشته است : «بهبهان درگذشته جمعیت زیادی داشت ولی براثر جنگهای محلی و شیوع بیماری طاعون و سوءرفتار عمال دولتی از جمعیت آن کاسته شد» (ص 151). به نوشتة زین العابدین شیروانی ، در 1248 بهبهان دارالامارة کهگیلویه بود و نزدیک دو تا سه هزار خانه داشت و ساکنان آن از طوایف لُر و عرب بودند و مذهب امامیه داشتند (1315، ص 168). وی ، بهبهان را از اقلیم سوم ودارالملک کهگیلویه و از توابع فارس ضبط کرده و دربارة نرگس زار کنار شهر مطالبی نوشته است (1348 ش ، ص 155).

در 1266، میرزاقوام الدین بهبهانی ملقب به میرزاقوما، نارین قلعه را در کنار شهر بهبهان ، تعمیر کرد و آن را مرکز خود قرار داد و عَلَم طغیان برافراشت . وی پس از مدتی مقاومت از سهام الدوله ، نمایندة دولت مرکزی ، شکست خورد و به قلعه گلاب (حدود 54 کیلومتری جنوب شرقی بهبهان ) فرار کرد و سهام الدوله نارین قلعه را ویران کرد (فسائی ، ج 1، ص 795ـ 796). در همین دوره ، بنابر نوشتة لایارد، شهر سه مایل و نیم وسعت داشت و درون حصار گلی قرار گرفته بود و برج و بارویی در اطراف شهر احداث شده بود و قلعة شهر به نام قلعه نارنجی ( = نارنج قلعه ) دارای دیوارهای بلند گلی بود و خندقی عمیق دور آن را احاطه کرده بود (ص 150). در 1281، احتشام الدوله ، والی کهگیلویه ، سبب رونق تجارت در بهبهان شد (امام شوشتری ، ص 196). در 1296، زمین لرزه ای شدید شهر بهبهان را چندین بار لرزاند ( وقایع اتفاقیّه ، ص 104).

در 1310 و 1319، حکومت بهبهان به خوانین قشقایی از جمله نصرالله قشقایی ، عبدالله قشقایی (صولت السلطنه ) و صولت الدوله واگذار شد، اما آنان بر اثر مقاومت مردم شهر، برکنار شدند (نظام السلطنه مافی ، ج 1، ص 192؛ وقایع اتفاقیّه ، ص 636ـ639). در 1303 ش ، قشون ایران در جنگ با شیخ خزعل * نخست در ده کیکاووس (حدود بیست کیلومتری شمال غربی شهر بهبهان )، قوای حسین خان بَهمَئی را شکست داد و سپس در جنگ دیگری در زیدان (زیدون )، قوای شیخ خزعل را منهزم کرد و دوباره قدرت مرکزی در خوزستان برقرار شد (کسروی ، ص 239، 247).


منابع :
(1) اسکندر منشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، تهران 1350 ش ؛
(2) اسناد و مکاتبات تاریخی ایران : از تیمور تا شاه اسماعیل ، چاپ عبدالحسین نوائی ، تهران 1341 ش ؛
(3) احمد اقتداری ، خوزستان و کهگیلویه و ممسنی ، تهران 1359 ش ؛
(4) محمد علی امام شوشتری ، تاریخ جغرافیائی خوزستان ، تهران 1331 ش ؛
(5) ایران . وزارت جهاد سازندگی . واحد آمار و برنامه ریزی ، فرهنگ اقتصادی دهات و مزارع استان خوزستان (1)، تهران 1363 ش ؛
(6) ایران . وزارت دفاع . ادارة جغرافیائی ارتش ، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 100، 101، 110: الذئور، گناوه ، بوشهر ، تهران 1365 ش ؛
(7) ایران . وزارت راه و ترابری ، دفترچة مسافات راههای کشور ، تهران ?( 1366 ش ) ؛
(8) ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج 2، تهران 1329 ش ؛
(9) ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی . دفتر تقسیمات کشوری ، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1377 ش ؛
(10) حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی ، تاریخ سلطانی : از شیخ صفی تا شاه صفی ، چاپ احسان اشراقی ، تهران 1364 ش ؛
(11) غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1353 ش ؛
(12) دایرة المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران 1345ـ1374 ش ؛
(13) علی دوانی ، شرح حال و آثار و افکار آیت الله بهبهانی ، تهران ( 1335 ش ) ؛
(14) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران ( آبادیها )، ج 6: استان ششم ( خوزستان و لرستان )، تهران 1355 ش ؛
(15) سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 91؛
(16) بهبهان ، تهران 1370 ش ؛
(17) شرف الدین علی یزدی ، ظفرنامه : تاریخ عمومی مفصل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی ، تهران 1336 ش ؛
(18) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران 1315؛
(19) همو، حدائق السیاحة ، تهران 1348 ش ؛
(20) ابوبکر طهرانی ، کتاب دیار بکریه ، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران 1356 ش ؛
(21) بیژن فرهنگی ، سدسازی معاصر ایران ، تهران 1377 ش ؛
(22) حسن بن حسن فسائی ، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی ، تهران 1367 ش ؛
(23) محمود کتبی ، تاریخ آل مظفر ، چاپ عبدالحسین نوائی ، تهران 1364 ش ؛
(24) احمد کسروی ، تاریخ پانصدسالة خوزستان ، تهران 1362 ش ؛
(25) مسعود کیهان ، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311 ش ؛
(26) هانیس گاوبه ، ارجان و کهگیلویه : از فتح عرب تا پایان دورة صفوی ، ترجمة سعید فرهودی ، چاپ احمد اقتداری ، تهران 1359 ش ؛
(27) اوستن هنری لایارد، سفرنامة لایارد، یا، ماجراهای اولیه در ایران ، ترجمة مهراب امیری ، تهران 1367 ش ؛
(28) مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی استان خوزستان ، تهران 1376 ش ؛
(29) همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش ؛
(30) مهندسان مشاور پل شیر، طرح جامع بهبهان ، 1365 ش ؛
(31) حسین قلی نظام السلطنه مافی ، خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی ، چاپ معصومه مافی ... ( و دیگران ) ، تهران 1362 ش ؛
(32) وقایع اتفاقیّه : مجموعه گزارشهای خفیه نویسان انگلیس در ولایات جنوبی ایران از سال 1291 تا 1322قمری ، چاپ سعیدی سیرجانی ، تهران 1362 ش .

/ خسرو خسروی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست