responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2151

 

بهاءالدین سام ، عنوان سه تن از سلاطین غوری . غوریان * یا شنسبیان در قرن ششم و هفتم در ناحیة غور تشکیل حکومت دادند. شاخة اصلی این حکومت در فیروزکوه و شاخه ای از آن در بامیان و طخارستان و شاخه ای دیگر در غزنین مستقر بود (منهاج سراج ، ج 1، ص 323). ناحیة غور بین هرات و غزنین قرار داشت (یاقوت حموی ، ج 4، ص 218).

1) بهاءالدین سام ، فرزند عزالدین حسین از سلاطین شاخة اصلی غوریان . عزالدین حسین در 544 درگذشت و از میان هفت فرزندش سلطان سیف الدین سوری به امارت غور و غزنین رسید و او ولایت خطة سنگه را که دارالملک مندیش بود، برای برادرش بهاءالدین سام معین کرد (منهاج سراج ، ج 1، ص 335ـ336).

تا زمان عزالدین حسین میان غزنویان و غوریان دوستی برقرار بود، اما بعد از مرگ وی ، بین یکی از فرزندانش ، ملک الجبال قطب الدین محمد که در فیروزکوه حکم می راند، و دیگر فرزندان مناقشاتی پدید آمد و ملک الجبال به غزنین رفت و دیری نگذشت که بهرامشاه غزنوی او را با زهر کشت و بین دو خاندان دشمنی پدید آمد (همانجا). از طرف دیگر، با کشته شدن وی ، بهاءالدین سام از سنگه به فیروزکوه آمد و در 544 حاکم آنجا شد (همان ، ج 1، ص 337؛ اقبال آشتیانی ، ص 292). سیف الدین سوری ، به انتقام قتل ملک الجبال به غزنین حمله کرد و با شکست دادن بهرامشاه آنجا را تصرف کرد و با نام سلطان ، شاخة سلاطین شنسبی را در غرنین پدید آورد و امارت غور را به برادرش بهاءالدین سام واگذار کرد (منهاج سراج ، ج 1، ص 393؛ بازورث ، ج 2، ص 135ـ136).

پس از کشته شدن سیف الدین سوری به دست بهرامشاه غزنوی (راوندی ، ص 175؛ منهاج سراج ، ج 1، ص 395)، بهاءالدین سام که اینک مهتر برادران و سلطان مسلّم غور شده بود، برای انتقام قتل برادران به غزنین لشکر کشید، اما در راه غزنین ، در گیلان (ناحیه ای در غزنین ) بیمار شد و حکومت غور را به برادرش علاءالدین جهانسوز سپرد و اندکی بعد درگذشت (منهاج سراج ، ج 1، ص 338؛ اقبال آشتیانی ، همانجا).

بهاءالدین در مدت حکومت کوتاهش ، فیروزکوه را آباد ساخت و در پیرامون غور چهار قلعة استوار بنا نهاد (منهاج سراج ، ج 1، ص 337). او دو پسر به نامهای غیاث الدین محمد سام و معزالدین محمد سام داشت که هر دو از امیران غوری بودند (همانجا).

2) بهاءالدین سام (حک : 588 ـ602) فرزند شمس الدین محمدبن مسعود، نوادة دختری بهاءالدین سام یکم و سومین سلطان از شاخة غوریان در بامیان و طخارستان . جد او، فخرالدین مسعود، برادر بهاءالدین سام یکم ، نخستین سلطان غوریان در بامیان و طخارستان بود (همان ، ج 1، ص 388؛ رشیدالدین فضل الله ، ج 1، ص 433؛ ابن اثیر، ج 9، ص 240، 274).

پس از درگذشت شمس الدین محمد دومین سلطان غوری در بامیان ، پسرش عباس از همسری ترک جانشین پدر شد. اما غیاث الدین محمد سام و برادرش معزالدین محمد، دو پسر عموی شمس الدین محمد و نیز برادران همسر دیگرش ، خشمگین شدند، عباس را برکنار کردند و خواهرزادة خود، سام را با لقب بهاءالدین به حکومت بامیان نشاندند (رشیدالدین فضل الله ، همانجا؛ ابن اثیر، ج 9، ص 274).

در 594 اَزِیه ، حاکم ترک بلخ که تابع قَر'اختاییان * و خراجگزار آنان بود، درگذشت . بهاءالدین سام ، بلخ را تصرف کرد و از پرداخت خراج سر باز زد و به نام دایی خود غیاث الدین محمد خطبه خواند (ابن اثیر، ج 9، ص 240؛ بارتولد، ص 720ـ721). پس از آن تمام طخارستان و مضافات آن را تصرف کرد. قلمرو او از مشرق تا کشمیر، از مغرب تا ترمذ و بلخ ، از شمال تا کاشغر، و از جنوب تا غور و غَرجستان بود، و در این منطقه خطبه و سکه به نام او بود (منهاج سراج ، ج 1، ص 389).

پس از کشته شدن معزالدین (شهاب الدین ) محمد سام ، دومین سلطان غوریان غزنین ، در 602 به دست فداییان اسماعیلی ، بر سر جانشینی او اختلاف افتاد؛ بیشتر امرای غور و غزنین و ترک خواهان حکومت بهاءالدین سام و گروهی خواهان حکومت غیاث الدین محمود، برادرزادة معزالدین بودند (منهاج سراج ، ج 1، ص 387ـ389، 403؛ ابن اثیر، ج 9، ص 272، 274؛ رشیدالدین فضل الله ، همانجا). ازینرو بهاءالدین با لشکری عازم غزنین شد، اما در بین راه بر اثر بیماری درگذشت (منهاج سراج ، ج 1، ص 389). وی به علمای اسلام احترام می گذاشت ؛ جلال الدین وَرسَل در عهد او شیخ الاسلام خطة بلخ شد، مولانا سراج الدین منهاج (پدر منهاج سراج ، مؤلف طبقات ناصری ) مورد توجه وی قرار گرفت ، و فخرالدین رازی چندسالی در دربار او بود و رسالة بهائیه را به نام وی تألیف کرد (همان ، ج 1، ص 388؛ میرخواند، ج 4، ص 643).

3)بهاءالدین سام فرزند غیاث الدین محمود و نوادة بهاءالدین سام یکم (حک : 607ـ؟). هنگام مرگ پدرش چهارده ساله بود و به کمک امیران ترک و غور بر تخت فیروزکوه نشست و مادرش ، ملکه مُعزّیه ، حکومت را در دست گرفت . ملکه ابتدا ترکان را به کشتن دشمنان امیر واداشت و عده ای از بزرگان کشته یا زندانی شدند، اما فتنه ادامه یافت تا آنکه علاءالدین اَتسِز، فرزند علاءالدین جهانسوز که در خدمت سلطان محمد خوارزمشاه بود، از سلطان برای تصرف سرزمین غور کمک خواست و با لشکری عازم فیروزکوه شد. پس از دو روز نبرد، شهر به تصرف اتسز درآمد و عمّال او بهاءالدین سام را دستگیر و همراه مادر، برادر، خواهران و خزانه و تابوت سلطان غیاث الدین محمود به خراسان روانه کردند. تابوت غیاث الدین را در هرات نهادند و بهاءالدین سام و خانواده اش را به خوارزم بردند. آنان تا حمله چنگیز در دربار محمد خوارزمشاه بودند و در 681 هنگام حمله چنگیزخان ، به دستور تَرْکان خاتون * مادر سلطان محمد خوارزمشاه ، بهاءالدین سام و برادرش را در جیحون غرق کردند (منهاج سراج ، ج 1، ص 337ـ338؛ 377ـ379؛ میرخواند، ج 4، ص 642).


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1405/1985؛
(2) عباس اقبال آشتیانی ، تاریخ مفصل ایران : از صدر اسلام تا انقراض قاجاریّه ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، در حسن پیرنیا، تاریخ ایران : از آغاز تا انقراض ساسانیان ، تهران 1370 ش ؛
(3) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه : ترکستان در عهد هجوم مغول ، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1352 ش ؛
(4) کلیفورد ادموند بازورث ، تاریخ غزنویان ، ترجمة حسن انوشه ، ج 2، تهران 1364 ش ؛
(5) محمدبن علی راوندی ، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق ، به سعی و تصحیح محمد اقبال ، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی ، تهران 1364 ش ؛
(6) رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران 1373 ش ؛
(7) عثمان بن محمد منهاج سراج ، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی ، کابل 1342ـ1343 ش ؛
(8) محمدبن خاوندشاه میرخواند، تاریخ روضة الصفا ، تهران 1338ـ1339 ش ؛
(9) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، بیروت 1399/1979.

/ منیژه ربیعی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2151
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست