responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 21

 

باباداغی ، شهری در دوبریجه ، جزو رومانی کنونی . نام ترکی آن منسوب به صاری صالتِق ، درویشِ نیمه افسانه ای (بابا) است که می گویند در اواسط قرن هفتم گروهی از ترکمنهای آناطولی را به سوی دوبریجه هدایت کرده و همراه آنان در نزدیکی باباداغی سکنی گزیده است (در مورد سکونت ایشان رجوع کنید به ویتک ، ص 639 به بعد). چندین مقبره به نام مقبرة صاری صالتق در شهرهای مختلف وجود دارد، امّا بیشتر، مقبره ای را که در باباداغی قرار دارد واقعی می دانند. ظاهراً نخستین اشاره ای که به این محل شده ، در یکی از فصول سفرنامة ابن بطوطه است که از آن با نام «باباسلطوق » و به عنوان دورافتاده ترین پاسگاهِ ترکها یاد می کند و به وصف مختصری دربارة شیخی که در آنجا مدفون است می پردازد (ج 1،ص 417ـ 418). گرچه محل دقیق «باباسلطوق » مورد اشارة ابن بطوطه را نمی توان مشخص کرد، ولی ظاهراً همان محلی است که بعدها باباداغی خوانده شده است . ابن بطوطه در حدود 733 از آن محل گذشته است .

بنا به گفتة اولیاچَلَبی ، این شهر نخست به دست بایزید اول فتح و به قلمرو عثمانیها منضم شد، و بایزید دوّم آن را وقف صاری صالتق و پیروانش کرد. دو وقفنامة آن که متعلق به سالهای 1078 و 1111 است در فهرست طوپقاپوسرای (ج 1، ص 52) آمده است . این ناحیه در جریان لشکرکشیهای بایزید اول به ناحیة دانوب به تصرّف وی در آمده است ، امّا انضمام قطعی آن به قلمرو عثمانی ظاهراً در 819 صورت گرفته است (عاشق پاشازاده ، فصل 75؛ نشری ، ج 2، ص 534 به بعد؛ سعدالدین ، ج 1، ص 284؛ عثمان توران ، ص 21، 57). بایزید گروههایی از تاتارهایِ مهاجر را در این ناحیه اسکان داد (رجوع کنید به حاجی خلیفه ؛ هامرـ پورگشتال ، ج 1، ص 629).

در 945 سلطان سلیمان ، در جریان لشکرکشی به رومانی ، مدّت چهار روز در اینجا اقامت کرد و به زیارت مقبرة صاری صالتق رفت (کمال پاشازاده ؛ هامرـ پورگشتال ، ج 2، ص 152). ظاهراً در این ایام باباداغی جزو سنجق سِلِسْتْره بوده ، ولی چندان وسعت نداشته است که در شمار شهرها ذکر شود، (گوک بیلگین ، ص 254ـ255، 266ـ267). در اواخر قرن دهم ، و اوایل قرن یازدهم ، این شهر و ناحیة آن را کراراً قفقازیها و حتی گاه تاتارهای کریمه دستبرد زدند. در نتیجه بسیاری از ساکنان تُرکِ این شهر آنجا را ترک کردند و به سوی جنوب رفتند. در عهد سلطنت مراد چهارم ، به دستور خواجه کنعان پاشا * ، بنای قلعه ای را آغاز کردند، ولی در زمانی که اولیا چلبی کتابِ خود را می نوشته (ح 1062)، دیگر سپاهی در قلعه وجود نداشته و تنها دیوارهای اصلی و برجهای آن بر جای بوده است . در قرن یازدهم ، باباداغی محل تجمع سپاهیان عثمانی که به سوی شمال می رفتند شد و هنگام جنگ ، مرکز فرماندهی وزیراعظم در ایام زمستان بود. اولیاچلبی این شهر را که از 1001 از «ویوودالیق * » های ایالتِ اوزو بود، به عنوان یک مرکز بازرگانی پررونق ، با 3000 خانه و 380 دکان و باغهای فراوان (ولی فاقد بازار سرپوشیده ـ «بزازستان ») وصف کرده است . این شهر از نظر اداری «تیول پاشا» بوده است . اولیا چلبی از سه مسجد، یکی «اولو جامع » که بایزید دوّم در نزدیکی خانقاه صاری صالتق ساخته بود و دیگری مسجد علی پاشا در بازار و سومی مسجد دفتردار درویش پاشا، و نیز از سه حمام از جمله حمام بایزید دوّم و علی پاشا یاد می کند (حاجی خلیفه از پنج مسجد و تنها دو حمام نام می برد). چندین مسجد، سه مدرسه ، بیست «مکتب صبیانی »، هشت «خان » و یازده «تکّه » (خانقاه دراویش ) نیز در این شهر وجود داشته است (اولیاچلبی ، ج 3، ص 365). بزرگترین و پررونق ترین خانقاه به صاری صالتق تعلق داشته است . تربت او که زیارتگاه صوفیان بوده ، به دستور بایزید دوم (یا به روایتی دیگر، به دستور منگلی گرای * ، خان کریمه ) ساخته شده است . صنایع عمدة این شهر، به گفتة چلبی ، پارچه و تیر و کمان بوده ، و فراورده های ویژة آن انگور و نان سفید و ماست و آب انگور بوده است .

در 1224/1809، هنگام جنگ روس و عثمانی ، این شهر به تصرّف پوزوروفسکی ژنرال روس در آمد. در 1227/1812 دوباره جزو عثمانی شد، ولی در 1878 به رومانی واگذار گردید. باباداغی در زمان این نقل و انتقال ، قضایی (شهرستانی ) از سنجق طولچه در ولایتِ طُونه بود.


منابع :
(1) ابن بطوطه ، سفرنامه ابن بطوطه ، ترجمه محمدعلی موحد، تهران 1370 ش ؛
(2) محمدظلی بن درویش ، اولیاچلبی سیاحتنامه سی ، ج 3، چاپ احمد جودت ، استانبول 1314، ص 362ـ370؛
(3) محمدبن حسن سعدالدین ، تاج التواریخ ؛
(4) درویش احمد عاشق پاشازاده ، تواریخ آل عثمان ؛


(5) M. Tayyib Gخkbilgin, "Kanunر Sultan Sدleyman devri ba í lar â nda Rumeli eyaleti, livalar â , í ehir ve kasabalar â ", Belleten , xx (1956);
(6) H ¤ a ¦ dj dj i Kh al ¦ â fa, tr. Hammer, Rumeli und Bosna , Vienna 1812, 27;
(7) Joseph von Hammer- Purgstall, Geschichte des Osmanischen Reiches , Pest 1840, index;
(8) Hasluck, Christianity and Islam under the Sultans , Oxford 1929, I,368-9;
(9) Hurmuzaki, Documente Privitoare la Istoria Romہnilor , Bucarest,1889-1939, index;
(10) I A. , s.v. "Dobruca" (by Aurel Decei);
(11) Kema ¦ lpashaza ¦ de, Moha ¦ c § name , ed. and tr. Pavet de Courteille, Paris 1859, 80 ff., 177;
(12) Mehmed Ne í r ¦ â , Kitہb-i Cihan - Nدma ¦ : Ne í r i ª Tarihi , ed. F. Reیit Unat and M. Altay Kخymen, Ankara 1949-1956;
(13) Topkapâ Sarayâ, Ar í iv K i lavuzu , Istanbul 1938;
(14) Osman Turan, Tarihر Takvimler , Ankara 1954;
(15) Paul Wittek, "Yazijioghlu c Al ¦ â , On the Christian Turks of the Dobruja", BSOAS , xvi (1952).

(16) نیز رجوع کنید به مقالات بُغدان * ، دوبریجه * ، صاری صالتق * .

/ برنارد لویس ( د.اسلام ) /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 21
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست