responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1932

 

بَنومنجّم ، لقب خاندانی اهل علم ، فرزندان و نوادگان ابوعلی یحیی بن ابی منصور، از ایرانیان قرن دوم و سوم که بویژه در دربار خلفای عباسی جایگاه والایی داشتند.

قِفطی (ص 53) لقب بنومنجم را برای فرزندان موسی بن شاکر (بنوموسی * ) نیز به کار برده ، اما یکی از نوادگان یحیی بن ابی منصور نَسَب خانوادگی خود را با لقب «بنومنجم » گردآورده است (رجوع کنید به ادامة مقاله ). با استناد به بیتی از صاحب بن عَبّاد (متوفی 385) که ابن خَلَّکان (ج 3، ص 375) آن را ذکر کرده ، می توان نتیجه گرفت که دست کم در اواخر قرن چهارم ، «بنومنجّم » برای خاندان یحیی بن ابی منصور، لقبی آشنا بوده است . عمده اشتهار بنومنجم به سبب پژوهشهای نجومی ابوعلی یحیی بن ابی منصور، بزرگ این خاندان ، در دربار مأمون (حک : 198ـ 218) است ، اما آنها در موسیقی و شعر و ادب نیز صاحب نظر بوده اند. مهمترین افراد این خاندان عبارت اند از:

1) ابوعلی یحیی بن ابی منصور ، منجم برجستة قرن سوم . او تا پیش از گرویدن به اسلام ، «بِزیست » نام داشته ، و پدرش نیز آبان گُشَسب فیروز/ فیروزان نامیده می شده است . پس از اسلام آوردن ، نام او و پدرش از فارسی (بزیست پسر فیروز) به عربی (یحیی بن منصور) برگردانده شد و بعدها به یحیی بن ابی منصور تغییر یافت (یحیی بن ابی منصور، مقدمة کندی ، ص 1). این آگاهی را مدیون ابن اسفندیار (ج 1، ص 137) هستیم که از طریق او به انجمن آرای ناصری و آنندراج (هر دو ذیل «بزیست ») راه یافته است . با آنکه ادوارد براون ، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار را در 1323/ 1905 به انگلیسی ترجمه کرد، خاورشناسان و پژوهندگان علوم دورة اسلامی ، برای نمونه پینگری (رجوع کنید به ایرانیکا ، ذیل مادّه )، یحیی را تنها براساس آنچه ابن ندیم (ص 236) دربارة او و پدرش نوشته است معرفی کرده اند: «ابومنصور آبان خسیس ( کذا؛ = جُشنَس = جُشْنَسْف = گُشْنَسْب ) بن وریدبن کاد بن مَهابُندادبن خسیس ( کذا ) بن فرخ دادبن استاد ( زیار بن ) مهرخسیس ( کذا ) بن یزدجرد.» بنا به نوشتة پینگری ( ایرانیکا ، همانجا) با توجه به هشت نسل فاصلة این یزدگرد با یحیی ، وی نمی تواند یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی ، باشد.

یحیی ابتدا منجمِ فضل بن سهل ، وزیر مأمون ، بود و پس از کشته شدن فضل در 202، به مأمون نزدیک و منجم مخصوص او شد و به دعوت او اسلام آورد. حضور او در دربار مأمون باعث رونق دانش ستاره شناسی و منشأ پدید آمدن آثار فراوانی در این زمینه شد (رجوع کنید به ادامة مقاله ). روایتهایی نیز از تیزهوشی او در حضور مأمون نقل شده است (رجوع کنید به قفطی ، ص 488ـ490؛ ابن طاووس ، ص 164). همچنین یحیی مدتی به سرپرستی امور مالی بیت الحکمه * گمارده شد و در همانجا به آموزگاری بنوموسی پرداخت ( زندگینامة علمی دانشوران ، ذیل «یحیی بن ابی منصور»؛ اولیری ، ص 257).

از یحیی با لقبهای «حاسب » (یحیی بن ابی منصور، ص 72، 209) و «ابوالفوارس » (حاجی خلیفه ، ج 1، ستون 845) نیز یاد کرده اند. از تاریخ دقیق درگذشت او اطلاعی در دست نیست . برخی ( زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا؛ د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «منجّم ، بنو») وفات او را میان سالهای 217 تا 219 دانسته اند، اما کحاله (ج 13، ص 233) تاریخ وفات او را 230 ذکر کرده است . به گفتة ابن ندیم (ص 236ـ237)، یحیی هنگام سفرِ مأمون به طرسوس ، در حلب درگذشت و در گورستان قریشِ آنجا به خاک سپرده شد. مدفن او را بیزانس ( د.اسلام ، همانجا) نیز ذکر کرده اند. به او چهار پسر به نامهای علی ،

محمد، سعید و حسن نسبت داده اند (ابن ندیم ، ص 237)، اما فلایشهامر ( د. اسلام ، همانجا) پسر پنجمی نیز به نام احمد به او نسبت داده است .

پژوهشهای نجومی یحیی را می توان به چند دسته تقسیم کرد. از جمله کوششهای او در رصدهای انجام شده در دو رصدخانه از نخستین رصدخانه های اسلامی ، یکی رصدخانة شماسیة بغداد، دیگری رصدخانة دیرمُران ، در کوههای قاسیون در شمال غربی دمشق است . در دیرمران حبش حاسب به رصد ستارگان می پرداخت و در شماسیه یحیی سرپرست ستاره شناسان بود ( زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا؛ صاییلی ، ص 56 ـ60). در این دو رصدخانه ، حبش حاسب و یحیی همزمان رصدهایی انجام می داده اند که به سبب یکی بودن هدف ، داده های علمی باقیمانده از آنها به یکدیگر شبیه است (رجوع کنید به زندگینامة علمی

دانشوران ، همانجا). نتایج رصدهای حبش برای بررسی و مطالعة دقیق به بغداد فرستاده می شد (همانجا) و در یکی از همین تبادلهای علمی در سالهای 212 و 213 وقتی ستاره شناسان شماسیه مقدار میل کلی را 23 درجه و 33 دقیقه و 52 ثانیه استخراج کردند (بتّانی ، مقدمة نالینو، ص 157) و ستاره شناسان دیرمران به رقم 23 درجه و 35 دقیقه رسیدند، مأمون نتیجة کار ستاره شناسان شماسیه را رد کرد (ابوریحان بیرونی ، 1352 ش ، ص 66). بیرونی (همانجا) علت این اختلاف را تفاوتِ ارتفاع این دو نقطه ، و صاییلی (ص 57) نقص ابزار را نیز از جمله دلایل اشتباه منجمان شماسیه می داند. صاییلی (همانجا) از قول ابن یونس نقل می کند که به گفتة سَنَدبن علی ، «ذاتُالحَلَقِ» یحیی بن ابی منصور که کارایی خوبی نداشت ، بعداز مرگش در بازار کاغذفروشان بغداد به فروش رسید.

یکی دیگر از کارهای علمی یحیی ، سرپرستی گروههای نجومی است که به تعیین طول یک درجه از نصف النهار برای یافتن مقدار محیط کرة زمین پرداختند (برای شرح روش این اندازه گیریها رجوع کنید به نالینو، ص 351ـ357). منجمان زمان مأمون به دو روش این کار را می کردند: در روش اول گروهی شامل مرورودی ، سندبن علی ، عباس بن سعید جوهری و احتمالاً بنوموسی ، با محاسبة مسافتی که باید روی زمین پیموده شود تا ارتفاع ستارة قطبی یک درجه کاهش یا افزایش یابد، این کار را انجام می دادند. در روش دوم ـ که در آن از اصول مثلثاتی استفاده می شد ـ اندازه گیری از فراز کوهی که در کنار دریا یا در دشتی هموار قرار داشته ، با استفاده از اسطرلاب و با محاسبة مقدار میل افق صورت می گرفت . گویا نخستین بار سندبن علی این روش را به کار بسته ( زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا) و ابوریحان بیرونی در هند آن را دوباره انجام داده و به صحت عمل منجمان مأمون که زیرنظر یحیی کار می کرده اند، پی برده است (ابوریحان بیرونی ، 1373ـ 1375، ج 2، ص 530 ـ531؛ نالینو، ص 364ـ365).

مهمترین دستاوردهای نجومی یحیی و نتایج رصدهای او و گروه زیردستش در شماسیه ، در مهمترین اثر وی ، زیج مُمتَحَن مأمونی (رجوع کنید به ادامة مقاله )، گرد آمده است . مجموعة این رصدها بین دانشمندان پس از وی بسیار شهرت یافت ، از جمله ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی (ج 2، ص 640)، مشخصات یک دسته از این رصدها را درج و دربارة آنها اظهارنظر کرده است . ابن یونس در تألیف زیج کبیر حاکمی از آن سود جسته (کندی ، همانجا، ص 16) و ثابت بن قُره * نیز بر آن مقدمه ای نوشته که داده های نجومی یحیی را کامل کرده است ( زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا). نالینو (بتّانی ، مقدمه ، ص 211) با استفاده از آنچه از زیج ممتحن مأمونی باقی مانده و آنچه ابن یونس از رصدهای یحیی در زیج کبیر حاکمی نقل کرده ، نتایج بعضی از کارهای یحیی را ذکر کرده است . براساس نوشتة نالینو، یحیی مقدار میل کلی را 23 درجه و 33 دقیقه و 52 ثانیه تعیین کرد که از مقدار امروزین آن حدود دو دقیقه کمتر است . او همچنین طول متوسط سال خورشیدی را 365 روز و 5 ساعت و 46 دقیقه و 9ر20 ثانیه اندازه گیری کرد که از طول متوسط امروزین آن (365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه ) حدود دو دقیقه کمتر است . یحیی مقدار سالانة فضل دور (مقدار فزونی مدت سال خورشیدی از یک دورة 365 روزه ) را نیز 86 درجه و 35 دقیقه و 13 ثانیه و 46 ثالثه (بتّانی ، مقدمة نالینو، همانجا) محاسبه کرد و با استفاده از این رقم به طول متوسط سال خورشیدی دست یافت .

یحیی آثار متعددی داشته است . مهمترین اثر او، زیج ممتحن مأمونی را به نامهای زیج شماسیه ، و زیج مجرب مأمونی نیز معرفی کرده اند (کندی ، ص 38). «ممتَحَن » (آزمایش شده ) عنوان زیجهایی بوده است که براساس رصد مستقلی پدید می آمده اند ( زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا). از این زیج نسخة منحصر به فردی در کتابخانة اسکوریال به شمارة 927 وجود دارد (درن بورگ ، ج 2، قسم 3، ص 35) که اهل فن بارها آن را بررسی کرده اند. نالینو (بتّانی ، مقدمة نالینو، ص 210) از آن در تصحیح زیج صابی سود جسته ، وِرنِت در مجموعة > یادنامة میلاس والیکروزا < آن را معرفی و بررسی کرده و سِزگین سرفصلهای آن را براساس اطلاعات مندرج در فهرست کتابهای خطی کتابخانة اسکوریال برشمرده است (ج 6، ص 136ـ137)، کندی نیز (ص 93) ضمن معرفی این کتاب ، خلاصه ای از آن را آورده است . ورنت بخشی از این کتاب را که دربارة تقویم یهودی است در 1333 ش / 1954 در مجلة سفاراد (ج 14) بررسی کرده است . همچنین کندی و همکاران در مقالات جداگانه ای بخشهای مختلف این کتاب را دربارة رؤیت هلال ماه در 1346 ش / 1967 در > مجله انجمن شرق شناسی امریکا < (ج 87)، جدولهای استخراج کسوف را در 1349 ش / 1970 در > مجلة نجوم < (ج 1)، و جدولهای تعدیل خورشید را در 1356 ش / 1977 در > پریسماتا: جشن نامه ویلی هارتنر < بررسی کرده اند. نسخة اسکوریال در 1365 ش /1986 به کوشش سزگین در فرانکفورت به صورت چاپ عکسی منتشر شد، و در نهایت کونیچ (بخش 3، ص 285) مختصات چند ستاره از ستارگان مندرج در جداول این کتاب را بررسی کرده است . نسخة اسکوریال ، شامل جدولهای مختلفی از کار چند نسل از ستاره شناسان اسلامی چون ابن اعلم ، ابوالوفا بوزجانی و کوشیار گیلانی است که در کنار پژوهشهای یحیی قرار گرفته و به سختی می توان آنها را از هم جدا کرد (رجوع کنید به زندگینامة علمی دانشوران ، همانجا؛ یحیی بن ابی منصور، ص 39، 71، 98، 101). یحیی کتابی به نام مقالة فی عمل ارتفاع سُدس ساعة لعرض مدینة السلام داشته که باقی نمانده است (سزگین ، ج 6، ص 137). کتاب دیگر یحیی کتاب الرجوع و الهبوط نام داشته (همان ، ج 5، ص 227) و شهمردان رازی (ص 315) از آن یاد کرده است . کوششهایی که برای به دست آوردن نسخه ای از این کتاب صورت گرفته ، تاکنون به نتیجه نرسیده است ، اما شاید رساله در رجوع و عطیة کواکب از یحیی بن ابی منصور که جلال الدین همائی در حواشی التفهیم (ص 162) به نسخه ای از آن اشاره کرده ، همین اثر باشد. ابن ابی الصلت (متوفی 529) نیز در کتاب العمل بالاُصطُرلاب خود (گ 27ر) از یحیی بن ابی منصور یاد کرده است و حاجی خلیفه (همانجا) و کورکیس عوّاد (ص 172) رساله ای در اسطرلاب نیز به او نسبت داده اند.

2) ابوالحسن علی بن یحیی بن ابی منصورالمنجم ، بزرگترین پسر یحیی . لقب منجم از این فرد به بعد، به تمامی افراد این خاندان اطلاق شده است . ذهبی (ج 13، ص 282) از او با لقب «اخباری » یاد کرده است . او در سال 200 ( د. اسلام ، چاپ دوم ، همانجا) به دنیا آمد. همچون پدرش به دربار عباسی راه یافت و ارتباط خود را با آنجا حفظ کرد. یکی از مهمترین کارهای او تأسیس مجموعة فرهنگی «خزانة الحکمة » برای فتح بن خاقان ، از وزرای متوکل ، است که ظاهراً ابومَعشَر * بلخی (متوفی 272) نیز در همانجا کارهای نجومی خود را انجام می داده است (همانجا). ابوالحسن به پزشکی ، موسیقی و شعر علاقه داشت و مشوق کارهای علمی بود به طوری که قُسطا * بن لوقا بر اثر تشویقهای او کتاب فی المدخل الی علم الهندسة ، و ثابت بن قره کتاب فی ما سأله ابوالحسن علی بن یحیی المنجم مِن ابواب علم الموسیقی را برای او تألیف کردند (همانجا). ابوالحسن در 275 در شهر سامرا درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد (ابن خلّکان ، ج 3، ص 374؛ ابن تغری بردی ، ج 3، ص 73). وی چهار پسر به نامهای ابوعیسی احمد، ابواحمد یحیی ، ابوالقاسم عبدالله ، و ابوعبدالله هارون داشت ( د. اسلام ، همانجا).

آثار ابوالحسن علی عبارت است از: اخبار اسحاق * بن ابراهیم موصلی ؛ کتاب الطبیخ ؛ الشعراء القدماء و الاسلامیین (کحاله ، ج 7، ص 262؛ ابن خلّکان ، همانجا) که مهمترین اثر او و دربارة سبکهای شعر عربی بوده است ( د.اسلام ، همانجا). ابوالحسن شعر نیز می سرود و ابن خلّکان (همانجا) چند بیت از اشعار او را آورده است . چند بیتی نیز به مناسبتِاِعمال کبیسه در تقویم در زمان خلیفه متوکل (232ـ247) سروده که ابوریحان بیرونی آن را در آثارالباقیه (ص 33) نقل کرده است . یک بیت از این اشعار را نیز مقریزی (ج 1، ص 275) آورده است .

3) ابواحمد یحیی بن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم الندیم ، یکی از چهار فرزند ابوالحسن علی . در 241 به دنیا آمد (کحاله ، ج 13، ص 215). عمدة شهرت او به سبب پرداختن به ادبیات و موسیقی است . او در دربار معتضد (حک : 279ـ 289) و مُکتَفی (حک : 289ـ 295) احترام و منزلت بسیار داشته و مقریزی ، ماجرای رایزنی معتضد را با او راجع به اصلاح تقویم در زمان متوکل آورده است (ج 1، ص 274). ابواحمد نخستین فرد از خانوادة بنومنجم است که هم کتاب کاملی از وی باقی مانده و هم اطلاعات کافی از زندگی وی در دست است . وی پیرو عقاید معتزلی بوده و مجلس بحث و گفتگویی را در مسائل کلامی اداره می کرده است ( د.اسلام ، همانجا). ابیات او در رثای ثابت بن قره ، از جمله مشهورترین اشعار اوست (رجوع کنید به قفطی ، ص 169ـ170؛ طوقان ، ص 205). پژوهشهای وی در موسیقی ، نشان می دهد که در این کار مهارت داشته و از جمله نظریه پردازان موسیقی بوده ، به طوری که ثابت بن قره در باب موسیقی با وی مشورت می کرده است ( د. اسلام ، چاپ اول ، ذیل «یحیی بن علی »). ابواحمد در ربیع الاول 300 درگذشت (ذهبی ، ج 13، ص 405؛ ابن اثیر، ج 8 ، ص 75).

آثار او عبارت است از: الباهر فی اخبار شعراء مُخَضْرَمی الدولتین ، زندگینامة شعرای مخضرمی که در دورة انتقال حکومت اسلامی از امویان به عباسیان می زیسته اند ( د.اسلام ، چاپ دوم ، همانجا). وی موفق به اتمام این کتاب نشد و پسرش ابوالحسن آن را به پایان رساند (ابن ندیم ، ص 237ـ 238). از این کتاب ، جز قسمتهایی که ابوالفرج اصفهانی نقل کرده (رجوع کنید به ج 1، ص 7ـ9؛ د. اسلام ، همانجا)، چیز دیگری در دست نیست . کتاب دیگر او، رسالة إلی قُسطابن لوقا و حنین بن اسحاق ، مجادلات او با قسطابن لوقا دربارة مذهب بوده که آن نیز باقی نمانده است ( د.اسلام ، همانجا؛ بروکلمان ، > ذیل < ، ج 1، ص 225). مهمترین کتاب او رسالة فی الموسیقی است که به کوشش یوسف شوقی در مصر به چاپ رسیده است . به نوشتة فارمر ( د.اسلام ، چاپ اول ، همانجا) شاید کتاب النغم یا کتاب النغمة منسوب به ابواحمد، همان اثری باشد که نسخه ای از آن در موزة بریتانیا (ش or 2361 ) با عنوان رسالة فی الموسیقی محفوظ است . شوقی نیز (ص 250ـ262) بر یکسانی مطالبی از رسالة فی الموسیقی و آنچه ابوالفرج اصفهانی در الاغانی به نقل از کتاب النغم ابواحمد یحیی آورده ، تأکید کرده است . هرچند فلایشهامر ( د. اسلام ، چاپ دوم ، همانجا) رسالة فی الموسیقی و کتاب النغم را دو اثر مستقل دانسته است ، اما با توجه به توضیحات شوقی (همانجا) به نظر می رسد که این کتاب همان کتاب النغم مورد نظر ابوالفرج اصفهانی باشد. به نوشتة فارمر ( د. اسلام ، چاپ اول ، همانجا) رسالة فی الموسیقی ِ ابواحمد به همراه رسالة فی إجزاء خَبَریة الموسیقی تألیف کندی تنها آثاری هستند که جنبه های گوناگون موسیقیِ قدیم عرب را توضیح می دهند. محمد بهجت الاثری ، رسالة فی الموسیقی ابواحمد را براساس نسخة لندن با نام کتاب النغم لیحیی بن علی بن یحیی المنجم در 1329ش / 1950 در بغداد، زکریا یوسف آن را بر اساس همان نسخه با نام رسالة ابی المنجم فی الموسیقی در 1343 ش / 1964 در قاهره (شوقی ، ص 1007) و شوقی آن را براساس نسخة موزة بریتانیا و نسخة کتابخانة رضا رامپور در هند (ش 3097) و با تعلیقات و حواشی مفصل ، با نام رسالة ابن المنجم فی الموسیقی و کشف رموز کتاب الاغانی در 1355ش / 1967 در قاهره به چاپ رسانده اند. شوقی ، عکس هر دو نسخة خطی را نیز در پایان این کتاب آورده است . وی در ویرایش رسالة فی الموسیقی از فصل بندی نسخة کتابخانة رضا رامپور پیروی کرده که عبارت است از: چهار فصل نخست در معرفی کتاب ، تعریف نغمه ، انواع نغمه ، تعریف مجری ' و انواع آن ؛ فصلهای پنجم و هفتم در بررسی آرای ابواسحاق موصلی و نقد عقاید او دربارة موسیقی ؛ فصل هشتم دربارة نغمه های غنایی در موسیقی ؛ و فصل نهم خاتمة رساله . ابواحمد در اثر خود، ضمن معرفی عناصر موسیقی ، مانند نغمه های دهگانه و لحنها، آرای اسحاق بن ابراهیم موصلی در مبانی نظری موسیقی را نیز نقد کرده است . در رسالة فی الموسیقیِ ابواحمد اصطلاحات موسیقایی بسیاری شرح و تعریف شده و ابواحمد برخی از این اصطلاحات را به همان صورت فارسی به کار برده است ؛ اصطلاحاتی چون زیر، بم و دستان .

کحاله (ج 13، ص 215) به اشتباه ، چند کتابِ ابوالحسن احمدبن یحیی ، پسرِ ابواحمد، را به ابواحمد نسبت داده است .

4) ابوعبدالله هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور منجم بغدادی ، برادر کوچکتر ابواحمد یحیی . در 251 به دنیا آمد (کحاله ، ج 13، ص 129؛ زرکلی ، ج 8، ص 61). او نیز مانند پدر و برادرانش در دربار خلفای عباسی از ارج و منزلت برخوردار بود ( د.اسلام ، چاپ دوم ، همانجا). وی در 288 درگذشت (کحاله ، همانجا).

آثار او عبارت است از: البارع فی اخبار الشعراء ، که چکیدة اثری قدیمتر، و مشتمل بر زندگینامة حدود 160 شاعر بوده (زرکلی ، همانجا) و مقدمه و بخشهایی از آن باقی مانده است ( د.اسلام ، همانجا). کتاب دیگری نیز به او منسوب است که نام آن به نوشتة ابن ندیم (ص 237) اخبار ( الاختیار ) الشعراء الکبیر بوده است . فلایشهامر ( د. اسلام ، همانجا) اصل این کتاب را کتاب البارع یا اثری که کتاب البارع چکیدة آن بوده می داند. کتاب دیگری به نام کتاب النساء و ما جاءَ فیهن من الخَبَر و محاسن و ما قیل فیهن من الشِعر و الکلام الحَسَن نیز به او نسبت داده شده است (کحاله ، ج 13، ص 130). ابوالفرج اصفهانی بارها از ابوعبدالله هارون نام برده و شعرهای بسیاری از او نقل کرده است (رجوع کنید به ج 4، ص 66ـ67، 70، 74).

5) ابوعیسی احمدبن علی بن یحیی بن ابی منصور، برادر دیگر ابواحمد یحیی . از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست . از این جهت که ابن ندیم (ص 238) او را پیش از علی بن هارون دانسته ، صَفَدی (ج 7، ص 228) و کحاله (ج 2، ص 24) به اشتباه او را پسر هارون ، یکی از پسران علی بن یحیی بن ابی منصور، دانسته اند. حاجی خلیفه (ج 1، ستون 264) او را یکی از پسران علی بن یحیی دانسته است . وی در حدود 320 درگذشت (کحاله ؛ حاجی خلیفه ، همانجاها).

آثار او عبارت است از: رسالة فی نبوةِ محمد ، که قسطابن لوقا آن را نقد کرده ( د. اسلام ، همانجا) و تاریخ سِنی العالم ، که ابوسلیمان سجستانی قسمتهایی از آن را در صِوان الحکمة نقل کرده است (رجوع کنید به ص 94ـ97). نام این کتاب را البیان عن تاریخ سِنی زمان العالم علی سبیل الحجة و البرهان نیز نوشته اند (حاجی خلیفه ، همانجا). صفدی (همانجا) چند بیت از اشعار او را نیز ذکر کرده است .

6) ابوالحسن احمدبن یحیی بن علی بن یحیی بن ابی منصور، متکلم ، فقیه ، ادیب و شاعر. در 262 به دنیا آمد (کحاله ، ج 2، ص 204). در فقه از مذهب ابوجعفر طبری پیروی می کرد (همانجا) و اندیشه های معتزلی نیز داشت . ابوالفرج اصفهانی او را فردی مطلع معرفی کرده است . حکایتهایی از حضور او در دربار معتضد وجود دارد (رجوع کنید به ابن خلّکان ، ج 6، ص 199). وی در 327 درگذشت (کحاله ، همانجا؛ خطیب بغدادی ، ج 5، ص 215).

آثار او عبارت است از: اخبار بنی المنجم و نسبهم فی الفرس ، که تاریخچة زندگانی خاندان اوست ( د. اسلام ، همانجا)؛ کتاب التوحید و الرَدّ علی المشبهة ؛ کتاب اثبات نبوة محمد که احتمالاً آن را برای دفاع از کتاب عمویش ابوعیسی احمد و پاسخ اعتراضات قسطابن لوقا نوشته است (همانجا)؛ المدخل الی مذهب الطبری و نصرة مذهبه ؛ الاجماع فی الفقه علی مذهب ابن جریر الطبری ، در دفاع از فقه طبری ؛ کتاب الاوقات (صفدی ، ج 8، ص 247؛ کحاله ؛ ابن خلّکان ، همانجاها).

7) ابوالقاسم یوسف بن یحیی بن علی بن یحیی بن ابی منصور، برادر ابوالحسن احمد و پسر ابواحمد یحیی . از زندگی او اطلاعی در دست نیست ، جز آنکه سالی ششصد دینار به بیمارستان الصیّاد بغداد ـ که ثابت بن قره آن را برپا کرده بود ـ کمک می کرده است ( د.اسلام ، همانجا).

8) ابوالحسن علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور، ادیب و شاعر. وی شاخة بزرگی از بنومنجم را پدید آورد. در 277 به دنیا آمد (کحاله ، ج 7، ص 256). او با ابن ندیم آشنا بوده و با ابوالفرج اصفهانی نیز مباحثات ادبی داشته و ابوالفرج او را فردی مطلع معرفی کرده است ( د. اسلام ، همانجا). به ابوالحسن شش پسر به نامهای ابومحمد حسن ، ابومنصور فضل ، عبدالله ، ابوالقاسم مُحسِّن ، ابوالفتح احمد، و ابوعبدالله هارون نسبت داده اند (همانجا). وی در جمادی الا´خرة 352 درگذشت (ابن خلّکان ، ج 3، ص 376).

آثار او عبارت است از: اللفظُ المحیطُ بنقضِ مالَفَظَ بِهِ اللقیط ؛ النِیْروز و المِهرجان ؛ الرسالة فی الفرق بین ابراهیم بن المهدی و اسحاق الموصلی فی الغنا ؛ الفرق و المعیار بین الاَوْغاد و الاحرار ؛ کتاب شهر رمضان (کحاله ، همانجا؛ د.اسلام ، همانجا) و الرّد علی الخَلیل فی العَروض ، که نقدِ روشِ خلیل بن احمد در عروض است ( د. اسلام ، همانجا). از او اشعاری نیز باقی مانده که ابن خلّکان (ج 3، ص 375) و ابوریحان بیرونی (1374 ش ، ص 254) نمونه هایی از آنها را آورده اند.

9) ابوعبدالله هارون بن علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم . وی عمدتاً به نجوم اشتغال داشته است . به نوشتة قفطی (ص 461) در کار نجوم و ساختن آلات آن و نیز در احکام نجوم آزموده بوده و زیجی هم داشته است . کندی (ص 57) سال نگارش زیج او را حدود 250 گزارش کرده است که با توجه به زمان تقریبی زندگی هارون (قرن چهارم ) درست به نظر نمی رسد. در عین حال شخص مورد نظر کندی ، ابوعبدالله هارون بن علی بن یحیی (رجوع کنید به همین مقاله ، ذیل شمارة 4) نیز نمی تواند باشد، زیرا کتابی نجومی به او منسوب نشده است . ابن ندیم (همانجا) کتاب دیگری نیز به نام المختار فی الاغانی به او نسبت داده است . به نوشتة قفطی (همانجا) ابوعبدالله هارون بن علی در 376 درگذشته است .


منابع :
(1) ابن ابی الصلت ، کتاب العمل بالاصطرلاب ، نسخة خطی کتابخانة مجلس شورای اسلامی ، ش 3/ 6361؛
(2) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966؛
(3) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال ، تهران ( تاریخ مقدمه 1320 ش ) ؛
(4) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ( تاریخ مقدمه 1383/ 1963 ) ؛
(5) ابن خلّکان ، وفیات الاعیان ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1968ـ 1977؛
(6) ابن طاووس ، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم ، نجف 1368؛
(7) ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، ترجمه و تحقیق رضا تجدد، تهران 1366 ش ؛
(8) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(9) محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة ، چاپ ادوارد زاخائو، لایپزیگ 1923؛
(10) همو، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران 1362 ش ؛
(11) همو، الجماهر فی الجواهر ، چاپ یوسف الهادی ، تهران 1374 ش ؛
(12) همو، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛
(13) همو، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1352 ش ؛
(14) محمدبن طاهر ابوسلیمان سجستانی ، صوان الحکمة و ثلاث رسائل ، چاپ عبدالرحمان بدوی ، تهران 1974؛
(15) دلیسی اونز اولیری ، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1342 ش ؛
(16) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت 1410/1990؛
(17) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(18) محمدبن احمد ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، ج 13، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت 1403/1983؛
(19) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1980؛
(20) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛
(21) یوسف شوقی ، رسالة ابن المنجّم فی الموسیقی و کشف رموز کتاب الاغانی : تحقیق و شرح و تعلیق ، قاهره 1976؛
(22) شهمردان رازی ، روضة المنجمین ، چاپ عکسی از روی نسخة خطی کتابخانة ملک ، با مقدمه و فهرست ها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی ، تهران 1368 ش ؛
(23) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج 7، چاپ احسان عباس ، ج 8 ، چاپ محمد یوسف نجم ، ویسبادن 1402/1982؛
(24) قدری حافظ طوقان ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک ، بیروت ( تاریخ مقدمه 1963. ) ؛
(25) کورکیس عوّاد، «الاسطرلاب و مااُلِّف فیه من کتب و رسائل فی العصور الاسلامیة »، سومر ، ج 13، ش 1 و 2 (1957)؛
(26) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء قفطی ، ترجمة فارسی از قرن یازدهم هجری ، چاپ بهین دارایی ، تهران 1347 ش ؛
(27) عمررضا کحّاله ، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(28) ادوارد استوارت کندی ، پژوهشی در زیجهای دورة اسلامی ، ترجمة محمد باقری ، تهران 1374 ش ؛
(29) احمدبن علی مقریزی ، کتاب المواعظ والاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار ، المعروف بالخطط المقریزیة ، بولاق 1270، چاپ افست قاهره ( بی تا. ) ؛
(30) کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی ، ترجمة احمد آرام ، ( تهران ? 1349 ش ) ؛
(31) رضاقلی بن محمدهادی هدایت ، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری ، چاپ سنگی تهران 1288، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(32) یحیی بن ابی منصور، الزیج المأمونی الممتحن ، چاپ عکسی از روی نسخة خطی کتابخانة اسکوریال ، چاپ فؤاد سزگین ، فرانکفورت 1406/1986؛


(33) Muh ¤ ammad b. Dja ¦ b ¦ â r A L-Batta ¦ n ¦ â , Batta ¦ n i ¦ sive Albatenii Opus astronomicum ..., Arabice , ed. C. A. Nallino, Rome 1899;
Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen

(34) Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937- 1942;
(35) Hartwig Derenborg, Les manuscrits arabes de L'Escurial , vol. II, Paris 1941;
(36) Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillipie, New York 1981, s.v. "Yah ¤ ya ¦ ibn Ab ¦ â Mans ¤ u ¦ r" (by J. Vernet);
(37) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Banu ¦ Monajjem" (by D. Pingree);
(38) EI 1 , s.v. "yahya ¦ b. ـ Al ¦ â (by H. G. Former);
(39) EI 2 , s.v. "Munadjdjim", (by M. Fleischhammer);
(40) Poul Kunitzsch, The Arabs and the stars: texts and traditions on the fixed stars, and their influence in Medieval Europe , Northampton 1989;
(41) Ayd â n Say â l â , The observatory in Islam , Ankara 1960;
(42) Fuat sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-.

/ فرید قاسملو /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1932
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست