responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1909

 

بنوالمغربی ، خاندان ایرانی ، شیعی مذهب و متنفذ در دربار امرای بغداد، حلب ، مصر، موصل و میافارقین در سدة چهارم و پنجم . نسب این خاندان را به بهرام گور پادشاه ساسانی رسانده اند و بنابر رساله ای که ابن عدیم از مشهورترین فرد این خاندان ، وزیر مغربی ، نقل کرده است نیای اعلای آنان از مردم بصره بود که در فتنة بریدی (رجوع کنید به بریدی * ، خاندان ) در 319 به بغداد مهاجرت کرد و متصدی دیوان المغرب ، دیوان جمع آوری خراج قسمت غربی بغداد، شد و ازینرو اعقاب او به مغربی شهرت یافتند؛ با اینهمه برخی احتمال داده اند که آنان اصلاً مغربی باشند (ابن عدیم ، 1406ـ 1409، ج 6، ص 27، 30ـ31؛ ابن خلّکان ، ج 2، ص 172، 177؛ نجاشی ، ج 1، ص 191ـ192). دربارة چند تن از افراد این خاندان اخباری موجود است .

1) ابوالحسن علی بن محمد. جد اعلای این خاندان بود که پس از اقامت در بغداد، عهده دار دیوان المغرب شد (ابن عدیم ، 1406ـ1409، ج 6، ص 31؛ ابن خلّکان ، ج 2، ص 177).

2) ابوالقاسم حسین بن علی . جد وزیر مغربی بود و در بغداد متولد شد. در زمان ریاست محمدبن یاقوت ، در دیوان بغداد کاتب (مدبّر) بود. او با خواهر ابوعلی هارون بن عبدالعزیز اوارجی ، محدّث امامی ، ازدواج کرد (ابن عدیم ، 1406ـ1409، همانجا؛ ابن خلّکان ، ج 2، ص 172؛ قس نجاشی ، همانجا) و سپس در 326، در پی رفتن محمّدبن رائق از بغداد به موصل و برطرف شدن برخی سختگیریها، همراه هارون از عراق به شام رفت و به اخشید پیوست . پدر و عموی وزیر مغربی در بغداد ماندند تا آنکه غلام اخشید آنها را به مصر برد (ابن عدیم ، 1406ـ1409، همانجا). در پی بروز هرج و مرج در خاندان اخشید، ابوالقاسم و هارون به حلب نزد حمدانیان رفتند و ابوالقاسم کاتب سیف الدوله شد (همان ، ج 6، ص 27، 31ـ32). در جنگ سیف الدوله و امپراتوری روم شرقی ، وی به اسارت رفت و سیف الدوله در 354 توانست او را آزاد کند، ولی در

راه بازگشت به حلب درگذشت ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «المغربی ، بنو»).

3) ابوالحسن علی بن حسین بن محمد مغربی . در حلب به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. در 356 وزارت سیف الدوله حمدانی را داشت ، و سپس در زمان فرزند او، سعدالدوله ، کاتب دیوان و پس از چندی وزیر او شد (ابن عساکر، ج 41، ص 422؛ ابن عدیم ، 1951ـ 1968، ج 1، ص 152، 173). اما پس از مدت کوتاهی روابطش با سعدالدوله به سردی گرایید و خود را به العزیز، خلیفة فاطمی ، نزدیک کرد و او را به جنگ با سعدالدوله برانگیخت . سپاه خلیفه به فرماندهی امیر ابوالفوارس بَکجور حاجب ـ که ابوالحسن وزیر یا کاتب او بود ـ برای تصرف حلب به جنگ سعدالدوله رفت . در این جنگ ، بکجور کشته شد و رَقّه بار دیگر به تصرف سعدالدوله درآمد، و ابوالحسن از او امان گرفت و به کوفه رفت (ابن عساکر، همانجا؛ ابوشجاع روذراوری ، ص 211، 214، 217؛ ابن اثیر، ج 9، ص 87 ـ 89). او پس از بازگشت نزدِ خلیفه العزیز، در 381 که سال مرگ سعدالدوله بود، خلیفه را به تصرف حلب تشویق کرد. خلیفه ، مَنجوتگین ، امیر ترک ، را برای تصرف آن نواحی و ابوالحسن را برای نظارت بر امور روانه کرد. حکومت حلب هنگام این لشکرکشی در دست لؤلؤ، غلامِ ابوالفضائل پسر سعدالدوله ، بود. هنگام محاصرة حلب ، لؤلؤ با بخشش مال فراوان ابوالحسن را با خود همراه کرد و ابوالحسن نیز منجوتگین را از ادامة محاصره بازداشت . ازینرو خلیفه العزیز بر ابوالحسن خشم گرفت و او را عزل کرد. ابوالحسن از مصر گریخت و همراه منجوتگین به شام رفت و تا مرگ العزیز (383) همانجا ماند (ابن عدیم ، 1951ـ 1968، ج 1، ص 188ـ189؛ ابوشجاع روذراوری ، ص 217ـ 219).

پس از مرگ العزیز، ابوالحسن و فرزندش ابوالقاسم خود را به جانشین العزیز، الحاکم ، نزدیک کردند، لیکن دشمنی منصوربن عَبدون ، ناظر دیوان خلیفه ، با خاندان مغربی سبب شد تا الحاکم در 400، ابوالحسن ، برادرش و دو فرزندش را به قتل برساند و تنها ابوالقاسم موفق به فرار شد (ابن صیرفی ، ص 47؛ ابن قلانسی ، ص 62). ابوالحسن از راویان حدیث بود و از عبدالعزیز اوارجی احادیثی نقل کرده است (ابن عساکر، همانجا).

4) ابوالقاسم حسین بن علی بن حسین مغربی (وزیر مغربی ). در 370 در مصر به دنیا آمد (قس ابن عدیم ، 1406ـ 1409، ج 6، ص 34، حاشیه ، که تولد او را در حلب می داند). مادرش دختر ابن ابی زینب نعمانی * بود. نجاشی (همانجا)، به اشتباه ، هارون اوارجی را جدّ او دانسته ، ولی هارون ، دایی پدر وزیر مغربی بوده است (ابن خلّکان ، ج 2، ص 172ـ177). ابوالقاسم تا چهارده سالگی قرآن را آموخت ، سپس نحو و لغت و حساب جبر و مقابله را فراگرفت . پیش از هفده سالگی کتاب اصلاح المنطق را تلخیص کرد (ابن جوزی ، ج 8، ص 32؛ ابن عدیم ، 1406ـ1409، ج 6، ص 33ـ34 و حاشیه ؛ ابن خلّکان ، ج 2، ص 173). او پس از کشته شدن پدرش ، به رَملَه رفت و حسّان * بن مُفّرج بن جراح را به شورش بر ضد الحاکم واداشت ، سپس وی را به امیر مکه ، ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی ، نزدیک کرد و در پی آن به نام ابوالفتوح با لقب الراشدبالله خطبه خوانده شد. الحاکم با صرف مال فراوان حسّان را به خود نزدیک کرد. ازینرو ابوالفتوح به مکه بازگشت و ابوالقاسم نیز به عراق نزد فخرالملک ، وزیر عباسی ، رفت (ابن اثیر، ج 9، ص 332؛ ابوشجاع روذراوری ، ص 233، 235ـ 238). القادربالله ، خلیفة عباسی ، از فخرالملک خواست تا ابوالقاسم را از خود دور کند اما فخرالملک نپذیرفت و او را همراه خود به واسط برد (ابن اثیر، همانجا؛ ابن خلّکان ، ج 2، ص 175). ابوالقاسم پس از درگذشت فخرالملک در 414، به بغداد رفت و در آنجا منصب وزارت یافت و سال بعد به موصل نزد قَرواش (قِرواش )، امیرِ بنی عُقَیل * ، رفت و کاتب او شد. خلیفة عباسی از قرواش خواست که او را از خود براند، و ابوالقاسم به دیار بکر نزد احمدبن مروان رفت و وزیر او شد و تا هنگام مرگ یعنی سال 418، در آنجا ماند (ابن خلّکان ، ج 2، ص 175ـ176؛ ابن اثیر، ج 9، ص 331، 335ـ336). به وصیت ابوالقاسم ، او را در جوار حضرت علی علیه السّلام دفن کردند (ابن اثیر، ج 9، ص 362؛ ابن ازرق ، ص 139ـ140).

ابوالقاسم در بلاغت ، لغت ، تاریخ ، کتابت ، و نیز نجوم تبحر و خطی خوش داشت (ذهبی ، ج 17، ص 394؛ باخرزی ، ج 1، ص 116؛ ابن قلانسی ، ص 64؛ تنوخی ، ص 57؛ ثعالبی ، ج 1، ص 24ـ25). او همچنین ، محدث بود و ازینرو شرح حالش در منابع رجالی آمده است . وی دارای تألیفات بسیاری است که برخی از آنها به چاپ رسیده است ، از جمله : ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب ؛
الایناس بعلم الانساب ؛
و رساله ای در پاسخ به سؤالاتِ ابن بسّام دربارة لغت و ادب (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ابن خلّکان ، ج 2، ص 172؛
داودی ، ج 1، ص 156؛
امین ، ج 6، ص 114؛
ویده ، ص 250؛
حاجی خلیفه ، ج 1، ستون 108؛
احسان عباس ، ص 202ـ214؛
دارالکتب المصریة ، 1308، ج 1، ص 371؛
همو، 1310، ج 7، قسم 2، ص 565؛
درن بورگ ، ج 1، ص 249، 414ـ415؛
بروکلمان ، ج 1، ص 434؛
و نیز رجوع کنید به احسان عباس ، ص 109ـ162، 227ـ233؛
ابن حجر عسقلانی ، ج 1، ص 301؛
نجاشی ، همانجا؛
داودی ، همانجا).

5) ابوالفرج مغربی محمدبن جعفر. جد او، برادر ابوالقاسم ، وزیر مغربی ، بود که به دست منصوربن عبدون کشته شد (ابن صیرفی ، همانجا). از تولد و زندگی وی اطلاعی در دست نیست ، جز آنکه مدتی در مغرب زیست و پس از آن در مصر به خدمت الناصر حسن بن علی یازوری ، وزیر المستنصر، خلیفه فاطمی ، درآمد. پس از برکناری این وزیر، و وزارت ابوالفرج بابلی در 454، ابوالفرج مغربی دستگیر و زندانی شد، اما به دلیل توجه مادر خلیفه ، در همان سال از زندان آزاد شد و بر مسند وزارت نشست . وزارت او چندان نپایید، و اندکی بعد به ریاست دیوان الجیش و دیوان انشا برگزیده شد. این وظایف موقت بود و تا امارت بدرالجمالی * ادامه یافت . او در 478 درگذشت (ابن صیرفی ، ص 47ـ 48؛
ابن تغری بردی ، ج 5، ص 70).


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛
(2) ابن ارزق ، تاریخ الفارقی ، چاپ بدوی عبداللطیف عوض ، قاهره 1379/1959؛
(3) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ( تاریخ مقدمه 1383/1963 ) ؛
(4) ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم ، حیدرآباد دکن 1357ـ1359؛
(5) ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، حیدرآباد دکن 1329ـ1331، چاپ افست بیروت 1406/1986؛
(6) ابن خلّکان ، وفیات الاعیان ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1968ـ1977؛
(7) ابن صیرفی ، الاشارة إلی من نال الوزارة ، چاپ عبدالله مخلص ، قاهره 1924؛
(8) ابن عدیم ، بغیة الطلب فی تاریخ حلب ، چاپ فؤاد سزگین ، فرانکفورت 1406ـ1409/ 1986ـ1989؛
(9) همو، زبدة الحلب من تاریخ حلب ، چاپ سامی دهّان ، دمشق 1951ـ 1968؛
(10) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ، ج 41، چاپ علی شیری ، بیروت 1417/1996؛
(11) ابن قلانسی ، ذیل تاریخ دمشق ، چاپ آمدروز، بیروت 1908؛
(12) محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری ، ذیل کتاب تجارب الامم ، چاپ آمدروز، مصر 1334/1916؛
(13) محسن امین ، اعیان الشیعة ، چاپ حسن امین ، بیروت 1403/1983؛
(14) علی بن حسن باخرزی ، دمیة القصر و عصرة اهل العصر ، چاپ محمد تونجی ، ج 1، دمشق 1391؛
(15) محمدبن علی تنوخی ، تاریخ العظیمی ، در شذرات من کتب مفقودة ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1408/1988؛
(16) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، کتاب تتمّة الیتیمة ، چاپ عباس اقبال ، تهران 1353؛
(17) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت 1410/1990؛
(18) دارالکتب المصریة ، فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة ، ج 7، قاهره 1310؛
(19) همو، فهرست المخطوطات دارالکتب المصریة ، چاپ فؤاد سید، ج 1، قاهره 1380/1961؛
(20) محمدبن علی داودی ، طبقات المفسّرین ، بیروت 1403/1983؛
(21) محمدبن احمد ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، ج 17، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی ، بیروت 1403/1983؛
(22) احسان عباس ، الوزیر المغربی : ابوالقاسم الحسین بن علی ، العالم الشاعر الناثر الثائر ، عمان 1988؛
(23) احمدبن علی نجاشی ، رجال النجاشی ، چاپ محمد جواد نائینی ، بیروت 1408/1988؛


(24) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949;
(25) Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de L'Escurial , Paris 1884;
(26) EI 2 , s.v. " A l-Maghribi ¦ , Banu ¦ " (by P. Smoor);
(27) Georges Vajda, Index gإnإral des manuscrits arabes musulmans de la Bibliothةque nationale de Paris , Paris 1953.

/ علیرضا علاءالدینی /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1909
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست