responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1903

 

بَنو/ بَنی ، واژه ای عربی به معنای پسران ، فرزندان ، پسرِ پسر و نوادگانِ دورتر و در اصطلاح به معنای قبیله ، طائفه ، قوم و خاندان . این واژه در حالت رفعی «بنون » و در حالت نصبی و جرّی «بنین » است که طبق قواعد نحو «ن » آخر آن در حالت اضافه حذف می شود.

به نظر بیشتر نحویان ، بنو/بنی جمع مذکر سالمِ «ابن » است ، اما به نظر برخی جمع مکسّر ملحق به جمع سالم است ، هرچند بیشتر نحویان ، «ابناء» را جمع مکسّر آن دانسته اند (فیومی ، ج 1، ص 62). اصل واژة «ابن » را به اختلاف به صورتهای «بَنَوٌ»، «بَنَیٌ» «بِنْو» «بِنْی » و «بَناً» ذکر کرده اند و همزة «ابن » را همزة وصل دانسته اند (ابن منظور، فیروزآبادی ، ذیل «بنی »؛ لِین ، ذیل «ابن »؛ رجوع کنید به ابن * ). برای فرزندان مذکر یا مؤنث انسان ، از جمع مذکر یعنی «بَنو» و «بَنی » استفاده می شود، مانند بَنو فُلانٍ (دختران ، پسران ، یا فرزندانِ فلانی )، چنانکه می گویند اِمْرَأَةُ مِن بَنی تَمیمٍ (زنی از فرزندان تمیم ) و گفته نشده «بَناتِ تَمیم ».

بَنی / بَنو/ بنوال در ترکیبات اضافی به معانی مختلف لغوی به کار رفته است ، از جمله : بنو/بنی آدم ؛ بنوالدّنیا (انسانها)، بنو بَهْز (برادران از یک پدر و مادران مختلف )، بنو اَخْیاف (برادران از یک مادر و پدران مختلف )؛ بنوالاعیان (برادران از یک پدر ومادر)؛ بنوالحرب (مردمان سلحشور)؛ بنوالجّن (جنیّان )؛ (برای دیگر ترکیبات رجوع کنید به دهخدا).

هرچند در عربی صورت رفعی این واژه (بنو) به کار می رود، در مورد غیر انسان ، خواه مذکر یا مؤنث از جمع مؤنث یعنی «بَنات » استفاده می شود حتی اگر مفرد آن «ابن » باشد، مانند بَناتِ اَوْبَر («جمع ابنُ اوبر»، گونه ای قارچ )؛ بَناتِ آوی («جمع ابنُآوی »، شغال ؛ ابن اثیر، ص 71،75)، بَناتِ مَخاض («جمع ابنُمَخاض »، شترنر دوساله ) و بَنات نَعشٍ (جمع «ابنُنَعْش » که نعش از ستارگان است ) و بَناتِ لَبون (جمع «ابنُلَبُونٍ» شتر جوانی که وارد سه سالگی می شود)؛ اما فقها برای متمایز کردنِ مذکر و مؤنث «بَنُواللَّبُون » به کار می برند؛ در شعر نیز به ضرورت شعری ، به صورت «بَنو نَعْش » به کار رفته است (فیومی ، ج 1، ص 62ـ63).

«بَنو» در عربی فقط در صورت قرارگرفتن در عبارت به مناسبت وضع نحوی آن به «بَنی » تغییر می یابد، اما در فارسی اگرچه بسیاری از خاندانهای ایرانی با «بَنو» و «بنوال » ذکر شده اند، کاربرد «بَنی » بیشتر از «بَنو» و «بَنوال» است .

در قرآن کریم واژه های «بَنی » (چهل ونه بار و بیشتر با اسرائیل و آدم )؛ «بَنو» (یک بار)؛ «بَنون » (چهاربار) و «بَنین » (دوازده بار) به کار رفته است (بیدارفر، ص 185ـ186).

لفظ بنی در متون فارسی نیز به کار رفته است ، از جمله : بنی آدم ، بنی عم ، بنی نوع بشر، بنی نوع انسان (رجوع کنید به دهخدا). مصراعی از سعدی نیز که «بَنی » در آن ذکر شده (بنی آدم اعضای یکدیگرند) به صورت مثل درآمده است (سعدی ، ص 19).

در دانشنامة جهان اسلام ، اسامی اقوام ، طوایف و قبایل با «بَنی » و نام خانواده ها، خاندانها و سلسله های مشهور با لفظ «بَنو» و گاه «بنوال » آمده ، اگرچه شهرت آنها نیز در این گزینش مؤثر بوده است مانند بنی اسرائیل ، بنی حَردان ، بنی هاشم ، بنوالمغربی ، بَنوجَهیر، بنودُلَف . برخی خاندانها و سلسله ها نیز ذیل قسمت دوم نامشان خواهند آمد، مانند بنی شدّاد ذیل «شدّادیان »، بنی طولون ذیل «طولونیان » و بنی کاکویه «ذیل کاکوئیان » (برای نمونه های بیشتر رجوع کنید به مدخلهای د. ج . اسلام ).


منابع :
(1) ابن اثیر، المُرَصَّع فی الا´باءِ وَالامهاتِ و البنینْ و البنات و الاَذواء و الذّوات ، چاپ ابراهیم سامرائی ، بغداد 1391/1971؛
(2) ابن منظور، لسان العرب ، چاپ علی شیری ، بیروت 1412/ 1992؛
(3) محسن بیدارفر، ترتیب المعجم المفهرس لاَلفاظ القرآن الکریم ، قم 1366 ش ؛
(4) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیرنظر محمد معین ، تهران 1325ـ1359 ش ؛
(5) مصلح بن عبدالله سعدی ، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1340 ش ؛
(6) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، ترتیب القاموس المحیط علی طریقة المصباح المنیر و اساس البلاغة ، چاپ احمد زاوی ، بیروت 1399/ 1979؛
(7) احمدبن محمد فیومی ، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی ، بیروت ( بی تا. ) .

(8) Edward William Lane, An Arabic-English Lexicon , Beirut 1980.

/ صفورا هوشیار /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1903
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست