responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1386

 

بِشْربن مروان بن حَکَم ، ابومروان ، امیر اموی ، فرزند مروان خلیفه وقُطَیَّه ، دختر بِشر (از خاندان بنی جعفربن کِلاب از قبیلة قیس ). او در جنگ مَرج راهط (65) ( قس طبری ، سلسلة دوم ، ص 474 ) شرکت کرد و یکی از سران قبیلة کِلاب را به قتل رسانید. پس از به خلافت رسیدن پدرش ، او را هنگام لشکرکشی به مصر همراهی کرد، زیرا از منابع چنین برمی آید که در 65 پس از آنکه مروان ایالت مصر را از چنگ ( عبدالله ) ابن زبیر که آنجا را در شعبان 64 تصرف کرده بود، باز گرفت ، پسرش عبدالعزیز * را به اقامة نماز و جمع آوری خراج برگماشت و بشر را هم در آنجا گذاشت تا یار و همراه برادرش باشد و دوری از خانواده را فراموش کند. چندی بعد، میانة دو برادر به هم خورد و بشر مصر را ترک کرد و محتملاً به سوریه بازگشت . ( برخی ) مورخان ضمن وقایع 71 (طبری ، سلسلة دوم ، ص 816 ( روایت واقدی ) ) از او یاد کرده اند که در این سال ، خلیفه عبدالملک او را به حکومت کوفه برگماشت ( ولی به روایت دیگر ) او در 72 پس از پایان جنگ با مُصعَب بن زُبیر * ، که بشر نیز در آن شرکت داشت (بلاذری ، ج 5، ص 335ـ 338) ( ولایت کوفه یافت و ) در آنجا اقامت گزید ( ( رجوع کنید به طبری ، سلسلة 2، ص 813، روایت ابوالحسن مداینی ، و ابن عساکر، ج 10، ص 113، روایت خلیفة بن خیاط : پس از قتل مصعب در 72 ق ) ؛
طبری ، سلسلة دوم ، ص 822). او غیر از خالش ، رَوح بن زِنْباع * ، موسی بن نُصیر را نیز، بنا بر توصیة عبدالملک به عبدالعزیز، به عنوان مشاور برگزید (طبق کتاب الامامة و السیاسة (ج 2، ص 69). ( به روایت طبری (سلسلة دوم ، ص 853) از واقدی ) خلیفه در 73، جز کوفه ، حکومت بصره را نیز که چند ماهی قبل ، از خالدبن عبدالله بن خالدبن اَسید ـ به سبب ناکامی او در جنگ با خوارج ـ بازپس گرفته بود، بدو داد ( قس همان ، سلسلة دوم ، ص 855؛
بلاذری ، ج 5، ص 178ـ180؛
ابن عساکر، ج 10، ص 113، 127: در 74 ) . در اواخر همین سال یا در 74 بشر عمروبن حُریث مخزومی را به نیابت خود به حکومت کوفه برگزید و خود به بصره نقل مکان کرد. بشر به عنوان حاکم کوفه ، از طرف عبدالملک ، قوایی برای تقویت سپاهیانی که با خوارج می جنگیدند، فرستاد. با اینکه بشر منصب فرماندهی سپاه («امیری ») داشت ، عبدالملک مستقیماً بدو دستور داد تا فرماندهی لشکر را در جنگ با خوارج به مُهَلَّب * واگذارد.

بشر که در نظر داشت عمربن عبیدالله بن مَعمَر را بدین سمت بگمارد، هنگام بازگشت به بصره ، علی رغم میل باطنیش ، دستور خلیفه را اجرا کرد، و از اینکه تصمیم گیری را به وی وانگذاشته بود رنجیده خاطر شد (طبری ، سلسلة دوم ، ص 855 به بعد)

و به فرمانده سپاه کوفه پیشنهاد کرد که با عملیات نظامی

مهلّب مقابله کند، و این عمل خشم مهلّب را برانگیخت

(همان ، سلسلة دوم ، ص 856). اخطل ( رجوع کنید به سلیم الحاوی ، ص 223ـ 226) بشر را به سبب شدت او در جنگ با خوارج

و اعاجم ستوده است . یاقوت (ج 4، ص 448) نیز از نبردی

میان سپاهیان او با صالح بن مِسرح خارجی یاد کرده است .

گفته می شود که خلیفه عبدالملک به درخواست بشر، علاوه

بر عراق ، فرمان حکومت حجاز، مکه ، مدینه و یمن را

نیز برای او فرستاد، اما کمی پس از این مرگ او فرا رسید

( رجوع کنید به ابن عساکر، ج 10، ص 126ـ127؛
ذهبی ، سیر ، ج 4، ص 146).

بشر از هنگام ورود به بصره ، از مرضی نهانی (بلاذری ،

ج 5، ص 171، 179 و جز آن ) یا از نوعی بیماری عفونی (ابن کثیر، ج 9، ص 7)، رنج می برد و به گفتة ابن عساکر

(ج 10، ص 127ـ 128) در 74، و به نوشتة ذهبی ( تاریخ ، ج 2،



گ 95 پ ) و یافعی ، (گ 55 پ ) کمی پس از چهل واند سالگی در اول 75 در گذشت (سال 73 به روایت واقدی منقول در طبری ، سلسلة دوم ، ص 852 ( و سال 74 به روایت دیگر طبری ، همانجا ) . او را در بصره به خاک سپردند ولی چند روز پس از آن ، دیگر تشخیص قبر او از گور بردة سیاهی که در همان روز فوت شده بود، غیرممکن شد. این خود نشانة بی اهمیت بودن مقبره ها در آن زمان است . به دنبال انتشار خبر مرگ او در سپاه مهلب نابسامانیهایی رخ داد.

بشر جوانی خوشخو و حاکمی بود که براحتی بدو دسترسی بود ( رجوع کنید به اشعار ایمن بن خُریم در اغانی ، ج 20، ص 313ـ 314)، بسیار مهربان و بخشاینده بود، با این حال او مأموران ابن زبیر را که حتی پس از مرگ مصعب به تحریکاتشان در بصره ادامه می دادند، اعدام کرد. ( از نکات ) قابل انتقاد در حکومت او آوردن برخی بدعتها در شعائر ( چون اذان گفتن در نماز عیدین ) (بلاذری ، ج 5، ص 170 و غیره ) و قصور در توزیع غذا میان مردم بود؛
وی معمولاً غذاها را برای نگهبانان و اعضای دربار ذخیره می کرد (بلاذری ، ج 5، ص 180).

بشر مانند بسیاری از امویان ، شراب می نوشید و مست می کرد و با ندیمانش به شادخواری می نشست (مسعودی در مروج الذهب ، ص 254ـ 258، حکایتی دارد از نیرنگ یکی از دوستان بشر برای خلاص شدن از دست رَوح ، دایی بشر، که حضورش بر آنان گران بود؛
ولی ابن قتیبه در عیون الاخبار ، ص 207 و بعد، این موضوع را به نحوی دیگر بیان کرده است ). بشر به شنیدن موسیقی و سرودن شعر علاقه داشت و شعرا از توجه و بخشش او بهره مند بودند ( رجوع کنید به مدیحه و مرثیة بلندی در دیوان فرزدق ، چاپ بوشه ، ص 129، 173ـ175، ترجمه ، ص 361، 521 ـ 525، همان ، چاپ هِل ، فهرست ؛
اشعاری در مدح او در دیوان اخطل ، ص 38، 58، 68،120). شعرای دیگری نیز در ملازمت بشر بوده و او را مدح کرده اند، از جمله : جَریر، کُثَیِّر عَزَّة ، نُصَیب ، سُراقَه بن مِرداس بارقی ، اعشی بنی شیبان ، اَیمن بن خُرَیم اسدی ، متوکل لیثی ، ابن قَیس رُقَیّات ، ابن زَبیر، حَکَم بن عَبدَل ، اُقَیشِر اسدی ، عَجّاج ، کَعب اَشقَری ، و راعی . رُفَربن حارث ، که هوادار مُصَعب بود، در هجای او قصایدی دارد. ( برخی منابع (یاقوت ، ج 2، ص 647؛
ابن عساکر، ج 10، ص 111) از دیری منسوب به بشر، نزدیک ده حجیرا (حجرا) در غوطة دمشق یاد کرده اند. )


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل ، چاپ تورنبرگ ، لیدن 1851ـ1876، ج 2، ص 825 و بعد؛
(2) ابن سعد، طبقات الکبری ، چاپ ه . سخو و دیگران ، لیدن 1905ـ1940، ج 5، ص 24، 115؛
] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ،

(3) چاپ محمد احمد دهمان ، دمشق ( بی تا. ) ؛
(4) ابن قتیبه ، الامامة و السیاسة ، چاپ علی شیری ، قم 1371 ش [ ؛
(5) همو، عیون الاخبار ، چاپ بروکلمان ؛
(6) همو، کتاب الشعر و الشعراء ، چاپ دخویه ، لیدن 1900، ص 345؛
(7) ابن کثیر، البدایة والنهایة ، قاهره 1351/1932؛
(8) ( علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، الاغانی ، ج 20، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، بیروت 1392/1972 ) ؛
(9) غیاث بن غوث اخطل ، دیوان اخطل ، چاپ صالحانی ؛
(10) احمدبن یحیی بلاذری ، انساب الاشراف ، چاپ گوتن ، اورشلیم 1936ـ 1938، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(11) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام ، نسخة خطی کتابخانة بادلیان ؛
(12) ( همو، سیر اعلام النبلاء ، بیروت 1402ـ 1409/1982ـ1988 ) ؛
(13) سبط ابن جوزی ، مرآت الزمان ، نسخة خطی کتابخانة بادلیان ، ش 289 Marsh ، گ 167 پ ـ 168 ر، نسخة پ ـ 168ر خطی کتابخانة ملی فرانسه ، ش 6131، گ 223 پ ـ224ر؛
(14) ( ایلیاسلیم الحاوی ، شرح دیوان الاخطل التغلبی ، بیروت تاریخ مقدمه 1968 ) ؛
(15) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل والملوک ، چاپ دخویه ، لیدن 1879ـ1896، چاپ افست تهران 1965؛
(16) همام بن غالب فرزدق ، دیوان فرزدق ، چاپ بوشه ، پاریس 1870، همان ، چاپ هل ، مونیخ 1900؛
(17) محمدبن یوسف کندی ، کتاب الولاة و کتاب القضاة ، چاپ گست ، ص 47؛
(18) محمدبن یزید مبرد، الکامل ، چاپ رایت ، ص 662ـ664، 666 (= ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ، ج 1، ص 395)؛
(19) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب و معادن الجوهر ، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل ، پاریس 1861ـ1877؛
(20) عبدالله بن اسعد یافعی ، مرآت الجنان ، نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه ، ش 1589؛
(21) ( یاقوت حموی ، معجم البلدان ، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965، ج 2، ص 738، فهرست ) ؛


(22) Ahlwardt, Sammlungen alter arab. Dichter , Berlin 1902- 1903, ii, XXV, no. XVII;
(23) Ch. Pellat, Le milieu bas ¤ rien , Paris 1953, 156,247, 270, 278;
(24) V.Rizzitano," ـ Abd al- ـ Aziz b. Marva  n, governatore umayyade d'Egitto". in Academia Nazionale dei Lincei, Rendiconti della Classe di scienze morale, storiche e filologiche , Ser.    , vol.    , vol.   , fasc. 5-6, 1947, 321-347.

/ ل . وچا والیری ( د. اسلام ) /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1386
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست