responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1345

 

بَسْطَه (امروز بازا ؛ جمعیت طبق آمار 1986 ، 902 ، 19 تن )، شهری قدیمی در ایالت غرناطه (گرانادا ) در بخش خودمختار اندلس . در جنوب اسپانیا در پایین سیرا دو بازا ، در شمال شرقی شهر غرناطه واقع است و از راه خشکی 123 کیلومتر با غرناطه فاصله دارد. در این شهر ویرانه هایی از یک برج و باروی مغربی دیده می شود. رومیان آن را بَستی و مردم مغرب بَسْطَه می گفته اند. پیش از فتح شدن به دست مغربیها جایگاه کلیسای اسقفی بود و بعدها به یکی از شهرهای اصلی ایالت غرناطه مبدل شد. در این شهر درخت توت فراوان است . به همین لحاظ صنعت ابریشم بافی در آن رواج دارد. تولیدات کارخانه ای این شهر، سیمان ، سفال و منسوجات ابریشمی (خصوصاً بافته هایی از گیاه اسپارتو) است ( بریتانیکا ، ذیل "Baza" ؛ د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ).

پیشینه . پس از آنکه مسلمانان اسپانیا را گشودند، آنجا را به چند ولایت تقسیم کردند. ولایت دوم آن ، مشتمل بر سراسر اسپانیای میانین بود، که از مشرق به دریای مدیترانه ، از مغرب به پرتغال (لوزیتانیا)، از شمال به نهر دُوْیَره (دورو) محدود بود از شهرهای مهم آن یکی بسطه بوده است (عنان ، ج 1، ص 69). به نوشتة ابن خطیب (ج 4، ص 270)، شهر بسطه را سَوّاربن حمدون بن عَبْدُه ، بنا کرد و به قبایل بنی قَحطَبه و بنی مَسیره سپرد. عمربن حفصون (شورشی معروف اندلس در دورة امویان ) شهرهای زیادی ، از جمله بسطه را تصرف کرد (همان ، ج 4، ص 39). در300، عبدالرحمان سوم ، ملقب به ناصر (حک : 300 ـ 350)، به کسانی که در ناحیة جَیّان و حصن مُنتِلون جمع شده بودند، هشدار داد و سران آنها را جداگانه به یکی از قلعه های جیّان ، بسطه و... والبیره فرستاد (همان ، ج 3، ص 465ـ466). منصوربن ابی عامر، امیر اندلس (حک : 326ـ392)، برای جنگ با فرانکها در برشلونه * ، با عبور از مشرق اندلس (برای جمع آوری آذوقه ) به بسطه و تُدمیر آمد (همان ، ج 2، ص 105ـ106). در519 آلفونسوی هفتم (حک : 519ـ550/ 1126ـ1157)، هنگام عبور از مشرق اندلس ، بعد از چند روز درنگ در بَرشانه به سوی بسطه رفت ، و به سبب ضعف نیروی آن شهر، تصمیم به فتح آنجا گرفت ، اما وارد آن

نشد و راهی وادی آش گردید (عنان ، ج 3، ص 102). در542، محمدبن سعدبن مَردَنیش در شهرهای بلنسیه و مُرسیه و بسطه دست به شورش زد و با سپاهی که گردآورده بود، به بسطه و وادی آش حمله برد و در 546/1151 آن دو را از، ابن ملحان طائی ، فرمانروای آن ، گرفت . ظاهراً در حملات به بسطه و وادی آش ، از سپاه قشتاله (کاستیل ) که آلفونسوی هفتم به یاری او فرستاده بود، استفاده کرد (همان ، ج 3، ص 348ـ349، 388؛ ابن خطیب ، ج 2، ص 126). به نوشتة ادریسی (متوفی 560)، در قرن ششم بسطه شهری نه چندان وسیع ، ( ولی ) خوش و آباد و پر جمعیت بوده و دیوارهای محکم و بازاری پاکیزه داشته است ، و پیشه وران آن به صنعت خود مشغول بوده اند (ج 2، ص 568). به نوشتة عنان ، در نظام حکومتی مرابطون و موحدون شهر بسطه در ایالت غرب و از نواحی غرناطه بوده است (ج 4، ص 505). در566، سید ابوحفص (فرمانروای موحدون ) سپاهی به سرداری شیخ ابوعبدالله بن ابی ابراهیم به بسطه فرستاد و آنجا را فتح کرد (همان ، ج 4، ص 40ـ42). در630، محمدبن یوسف بن الاحمر به ناحیة جیّان آمد و از مردم بیعت گرفت و قدرت خود را در بسطه و وادی آش گسترش داد (همان ، ج 4، ص 319). به نوشتة یاقوت ( معجم البلدان ، ج 1، ص 624؛ المشترک ، ص 56)، در قرن هفتم بسطه در ناحیة جیّان و در منطقة کوهستانی اندلس قرار داشت ، سجاده های آن معروف بود، و گروهی اهل دانش به آن منسوب بودند. قزوینی (متوفی 678) در آثار البلاد (ص 344) می نویسد: در بسطه آبگیری است به نام هُوتَه ، که عمق آن معلوم نیست . و از احمدبن عمر عُذری نقل می کند که میان بسطه و بَیّاسه * غاری است که آن را «شِیمَه » نامند، قعر این غار پیدا نیست . همو در کتاب دیگرش ، عجایب المخلوقات (ص 171)، می نویسد: نزدیک شهر بسطه کوه سرمه قرار دارد که از آن سرمة سیاه استخراج می کنند. به نوشتة دمشقی (متوفی 727)، بسطه آبادیهای بسیار دارد که از آن جمله شَرغَلی ، اَشکون و بَشَر است ، و بشر آبادیی است که دژی سر به فلک کشیده دارد (ص 414). در839/1435، سلطان الاَیْسَر (از بنی نصر، ملوک غرناطه ) بارها قشتالیان را در حوالی غرناطه و وادی آش منهزم کرد، ولی مسیحیان بازگشتند و بر بسطه و وادی آش حمله کردند و برخی از دژها و قریه ها (بسطه و وادی آش ) را گرفتند (عنان ، ج 5، ص 139). در894/1489، اما ( مجدداً ) نیروهای قشتالیان شهر بسطه را محاصره کردند، مسلمانان سه ماه در برابر دشمن پایداری نمودند. ابوعبدالله الزَّغَل (از ملوک بنی نصر) بعد از تصرف وادی آش بر بسطه نیز چیره شد، و وادی آش را مقر فرمانروایی خود کرد. هنگام حملة قشتالیان به بسطه ، از ترس حملة برادرزاده اش به وادی آش ، نتوانست آنجا را ترک کند و به مدافعان بسطه یاری دهد، ولی دسته ای از سواران دلیر خود را به سرداری دامادش ، امیر یحیی النیار که در تواریخ قشتاله به «سیدی یحیی » معروف است ، به بسطه فرستاد. بعد از سه ماه محاصره سرانجام شهر به قشتالیان تسلیم شد (همان ، ج 5، ص 210؛ کالمت ، ص 193). در روز اول صفر 895/ در لشکرگاه سلطنتی نزدیک المَریّه میان مسلمانان و مسیحیان معاهده ای بسته شد. فردیناند پنجم (1452ـ1516میلادی ) و ملکه ایزابل اول (1451ـ1504 میلادی ) تعهد کردند که مردم بسطه را به جان و مال امان دهند و ایشان اجازه داشته باشند که در شهر بمانند و دین خود را نگه دارند. با این شرطها بسطه تسلیم شد. با ورود قوای مسیحیان به بسطه ، بیشتر مردم به وادی آش رفتند (مقری ، ج 4، ص 522؛ عنان ، ج 5، ص 211ـ212). در 978/ 1570، فیلیپ دوم (1527ـ 1598 میلادی ) طبق فرمانی همة مسلمانان اندلس (موریسکو ها) را از غرناطه به درون اسپانیا کوچ داد و فرمان داد تا آنها را از وادی آش و بسطه و غیر آن گردآورده به کلیساها بفرستند (عنان ، ج 5، ص 357ـ358). مقری (متوفی 1041) در نیمة اول قرن یازدهم هجری به نقل از مشاهدات ابن خطیب ، این شهر را مکانی سرسبز و پهناور خوانده و گفته است : همان مسجدالجنه ، که دلیل برکت آن است ، و باب المسک که دلیل خوشبویی آن ، این شهر را بس باشد، و بسطه نام با مسمای آن است (ج 6، ص 446).

علما و دانشمندانی از این شهر برخاسته اند، از جمله : ابوالحسن علی بن محمد قرشی بَسطی ، استاد در ریاضیات ، که کتابی در حساب و فرائض نوشته است (همان ، ج 2، ص 692)؛ علی بن عمربن ابراهیم بن عبدالله الکنانی قیجاطی ساکن غرناطه ، استاد علم قرائت ، فقه و ادبیات عرب (ابن خطیب ، ج 4، ص 104)؛ احمدبن محمدبن علی ... ابن مصادف بن عبدالله ، ساکن غرناطه ، متبحر در علوم قرآنی و تفسیر (همان ، ج 1، ص 202ـ203)؛ عیاض بن موسی بن عیاض ، اصولی و متکلم و از پیشوایان حدیث ، آگاه در علوم فقهی و احکام ، ادیب ، شاعر و خطیب که لغت و اخبار و تواریخ را از حفظ داشت (همان ، ج 4، ص 222ـ223). بعضی گفته اند که او از مردم سَبتَه بوده است (ابن بشکوال ، ج 2، ص 453).


منابع :
(1) ابن بشکوال ، کتاب الصلة ، قاهره 1966؛
(2) ابن خطیب ، الاحاطة فی اخبار غرناطة ، چاپ محمد عبدالله عنان ، قاهره 1393ـ1397/ 1973ـ 1977؛
محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی احتراق



(3) الا´فاق ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(4) محمدبن ابی طالب دمشقی ، نخبة الدهر فی عجائب البرّ و البحر ، ترجمة حمید طبیبیان ، تهران 1357 ش ؛
(5) محمد عبدالله عنان ، تاریخ دولت اسلامی در اندلس ، ترجمة عبدالمحمد آیتی ، تهران 1366ـ1371 ش ؛
(6) زکریابن محمد قزوینی ، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد ، چاپ فردیناند ووستنفلد، ویسبادن 1967؛
(7) همو، کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات ، چاپ فردیناند ووستنفلد، ویسبادن 1967؛
(8) ژوزف لوئی آنتوان کالمت ، تاریخ اسپانیا ، ترجمة امیر معزی ، تهران 1368 ش ؛
(9) احمدبن محمد مقری ، نفح الطیب ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1388/1968؛
(10) یاقوت حموی ، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا ، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1846، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(11) همو، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛


(12) EI 2 , s.v. "Basta" (by A. Huici Miranda);
(13) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia;
(14) The Times atlas of the world , London 1985;
(15) The World book encylopedia , London 1995, vol.18, 169.

/ حسین قرچانلو /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست