responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1029

 

بَرْگ (در عربی ، وَرَق ؛ جمع آن اَوراق )، در گیاهشناسی و داروشناسی سنّتی .

ابن وَحشیّة * ، کارشناس کشاورزی کَلدانی و مترجم الفلاحة النَبَطیّة در قرن چهارم ، نظریة یَنْبوشاد، یکی از حکمای قدیم «کَسْدانی » (= کلدانی باستان )، را دربارة سبب رویش و ریزش برگ بتفصیل ذکر کرده است ( الفلاحة النبطیّة ، ج 1، ص 735ـ737) که ، نظر به اهمیت آن از لحاظ تاریخ گیاهشناسی در خاور زمین ، خلاصة آن در اینجا آورده می شود : کُنش آتش و گرما بر «رطوبت » (= آب ) «غَلَیان »ی پدید می آورد. نتیجة چنین جوششی در آبِ موجود در گیاهان ، ظهور برگ ، خار، گُل ، صمغ ، میوه و غیره در آنهاست . همچنانکه آتش جز با وزش یا دَمِش باد شعله ور نمی شود، این فرایند در گیاهان هم جز به مدد وزش بادها به کنش طبیعت و گرمای درونی گیاهان انجام نمی گیرد. بسیاری و پراکندگی برگها بر شاخه ها ناشی از بسیاری و پراکندگی مَنفذهایی در شاخه ها و ساقه هاست ، و کمی و بیشی این منفذها به قدر گرمای ذاتیِ موجود در گیاهان است ؛ پس هر چه این گرمای درونی منفذهای بیشتری در شاخه ها و ساقه ها پدید آورد، برگهای بیشتری بر اینها می روید. ضمناً، خوراک اجزای گوناگون گیاهان ، که حاوی و حاملِ آن رطوبت نیز هست ، از «مَسالک و مَعابر»ی موسوم به عُروق (جمعِ عِرْق «رَگ ») «از اَسافل گیاهان به اَعالی آنها می رسد».

به گمان ینبوشاد، علّت پژمردن ، خشکیدن و سپس ریختنِ برگ افزایش و غلبة خشکی (ضدّ تَریِ ذاتی گیاهان ) و سردی (ضدّ گرمای غلیان انگیز) محیطی است . در فصل سرد و خشکِ پاییز، برگها می ریزند، زیرا بر اثر سرد شدن هوای محیط بر درختان ، گرمای طبیعی درخت ناچار به «بَواطِن » (اندرون ) درخت می گریزد، و چون سرما شدّت گیرد، از آنجا به بطن زمین گریخته در ریشه های درخت پنهان می شود و رطوبت را از شاخه ها و ریشه ها به خود می کشد. چون شاخه ها و برگها و میوه ها رطوبتی را که «مادّه » و خوراک آنهاست از دست دادند، خشک می شوند و می ریزند. دیگر اینکه به سبب غلبة سرمایِ «مُجمِّد» (سِفت و سخت کنندة ) خشک ، منفذهای شاخه ها مسدود می شود و دیگر «مادّه »ای به برگها و میوه ها نمی رسد. و اما علت این که چرا برخی از درختان ، به اصطلاح ، خزان نمی کنند: اگر سرشت درختی ، در اصلِ تکوینِ آن ، نیرومند باشد، رطوبت ذاتی آن هم نیرومند و «مُتمکّن » (پایدار، استوار) است ؛ لذا در فصلِ سرمای خشک ، همة گرمای درخت از درخت نمی گریزد، بلکه برخی می گریزد و برخی به طور پراکنده در همة اجزای درخت می ماند و بدینسان اندام مربوط را از کنش و خشکانندگیِ سرما محفوظ می دارد.

در همان قرن ، مؤلفان دانشنامة آموزشی ـ عقیدتیِ معروف به رسائل اِخْوان الصَّفاء نظریّة متفاوتی دربارة سبب و هدف آفرینش برگ ، انواع آن و غیره به پیروان مبتدی خود تعلیم کرده اند (ج 2، ص 162ـ164): خداوند برگهای گیاهان را همچون «زینت » (آرایه )ای برای آنها، «دِثار» (جامه ، پوشاک )ی برای میوه های آنها، و محافظی برای شکوفه ها و گُلها و دانه های آنها در برابر گرما و سرمای مفرط ، آفتاب شدید، بادهای تند و گرد و خاک ، و نیز همچون پناهگاه و سایه بان و خوراکی برای جانوران آفریده است . دیگر این که داروها و منافع بسیاری در برگها قرار داده است که جز او کسی همة آنها را نمی شناسد ؛ فقط برخی از این منافع در کتابهای گیاهداروشناسی ذکر شده است . سپس مؤلفان اطلاعاتی دربارة ریختشناسی برگها داده اند : 1) از لحاظ شکل : برگهای «مستطیل الشکل » (شاید، به اصطلاح امروزی گیاهشناسی = «دراز پهنا ») ، «مخروط الرأس مُدوّر الاسفل » (= اصطلاحاً، «خاگدیس »)، «مُستدیر الشکل » (= «مدوَّر» )، «سَفَطیّ الشکل صلیبی » (؟ لفظاً، «سَبَدی شکلِ چلیپایی »)، «بَیْلَسانیّ الشکل » (؟)، «شابوری ّالشکل » (لفظاً، «شیپوری شکل » ؟)، «زیتونی ّالشکل » (= در اصطلاح امروزی ، «بیضی شکل » )، «جابوتی الشکل » (؟)، ( برگهای مرکّبِ ) «ذو أصابِع مقسومٌ بِنصفین » (؟ لفظاً، «دارای انگشتهایِ به دو نیمه بخش شده ») و «مثلَّثات » (= «سه برگچه ای » ) ؛ 2) از لحاظ نوع قرار گرفتن بر ساقه : «مُزدَوِجات متقابِلات » (= اصطلاحاً، «متقابل » ) و «مُفردات مُتَجانِبات » (= اصطلاحاً، «متناوب » ) ؛ 3) از لحاظ بزرگی /کوچکی و نرمی /درشتی : بزرگ و پهن و دراز، باریک و کوتاه ، کُلُفتِ نرم ، کُلُفتِ خشن ، ظریفِ نرم ، نازکِ نرم ؛ 4) از لحاظ بوی : خوشبو، بدبو ؛ 5) از لحاظ مزه : شیرین ، تلخ ، و غیره ؛ 6) از لحاظ رنگ : بیشتر برگها سبزند، با تفاوتهایی در روشنی و سیری رنگ سبز ؛ برخی برگها پشت و رویشان به دو رنگ مختلف است .

مؤلفان رسائل سپس می گویند که میان برگها از سویی و گُلها و میوه ها و دانه ها از سوی دیگر، مناسبات و مشابهاتی از حیث کوچکی و بزرگی ، یا تباینها و تفاوتهایی از لحاظ شکل ، رنگ ، مزه ، بو، نرمی و درشتی ، بزرگی و کوچکی و جز اینها وجود دارد. «این مشابهتها یا تفاوتها به علّتها و برای هدفهایی است که کُنه آنها را فقط آفریدگار می داند.»

ابن العَوّام * ، عالم کشاورزی اِشبیلی (قرن ششم ؟) در کتاب الفِلاحة به مناسبتهایی چند گونه برگ را ذکر کرده

است ( رجوع کنید به کلمان ـ موله ، ص 10، با چند تصویر) : «ورق مُطال » (ظاهراً = «مستطیل الشکل » مذکور)، «ورق مشرق » (کذا ؛ = «ارّهْدندانی ») «ورقِ فیه منغط » (کذا؛ = «چَنگی شکل »؟).

در گیاهداروشناسی سنّتی (جالینوسی )، برخی از گیاهان فقط یا بویژه برگهای آنها (به صورت خام ، جوشانده ، کوبیده ، ضماد، و غیره ) به کار می رود. در کتابهای «مُفردات پزشکی »، خاصیت یا خواص درمانی برگهای هر گیاه معمولاً در ضمن وصف کُلّ آن گیاه ذکر می شود. مع ذلک ، برخی از پزشکان قدیم ، مثلاً علی بن عباس مَجوسی (قرن چهارم ؛ ج 2، باب 36، ص 115ـ117)، فصل یا باب جداگانه ای به ذکر خواص برگها اختصاص داده اند. مجوسی ، مثلاً در بارة برگِ هلو، می گوید که «اگر برگ ساییدة آن را بر ناف ضماد کنند، کِرم ( روده ) و «کِرم کدو » را، و اگر افشرة آن را در گوش بچکانند، کِرم ( فرورفته در سوراخ ) گوش را می کُشد» ؛ و دربارة برگ اُتْرُج (= بادرنگ * ، بالنگ ) چنین می گوید : « ( مزاجاً ) گرم و خشک است ... خوردن عُصارة آن برای رفع رطوبت و سردی معده سودمند است و جویدن آن بوی دهان را خوش می گرداند و بوی سیر و پیاز را از میان می بَرد.»


منابع :
(1) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلاّ ن الوفاء ، قم 1405؛
(2) الفلاحة النَّبَطیّه ، ترجمة ابن وحشیة ، چاپ توفیق فهد، ج 1، دمشق 1993؛
(3) علی بن عباس مجوسی ، کامل الصناعة الطبیّة ، بولاق 1294؛


(4) J.J. Clإment-Mullet, "ـtudes sur les noms arabes de diverses familles de vإgإtaux", Journal Asiatique , (Jan.-Feb. 1870), 5-150.

/ هوشنگ اعلم /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1029
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست