عنوان فوق از اصطلاحات علم منطق است كه در اصول فقه و نيز در
فقه استدلالى آمده است.
مقصود از قياس اقترانى آن است كه در مقدّمات قياس به نتيجه و
يا نقيض آن تصريح نشده باشد؛ بر خلاف قياس استثنايى (←قياس استثنايى)، مانند اينكه
گفته شود: شرابخوار فاسق است و هر فاسقى شهادتش پذيرفته نيست، پس شهادت شرابخوار
پذيرفته نيست. در اين مثال، پذيرفته نشدن شهادت شراب خوار؛ نه خودش و نه نقيضش در
مقدمات به صراحت ذكر نشده است؛ ليكن بالقوه و به اعتبار وجود اجزاى ذاتىاش (شراب
خوار و ردّ شهادت) مذكور است. [1]
←قياس)
قياس اولويّت
← قياس
قياس فقهى
← قياس
قياس مُستَنبَطُ العلّه
← قياس
قياس منصوص العلّه
← قياس
قيافه شناسى
قيافه شناسى: دانشى معروف.
قيافه شناسى علمى است كه از ظاهر شخص به باطن وى پى برند و
نيز از چگونگى استدلال از هيئتهاى اعضاى دو شخص به مشاركت و يگانگى ميان آن دو در
نسب، ولادت و ساير احوال بحث مىكند. [2] از احكام آن در بابهاى تجارت، لقطه، قضاء
و شهادات سخن گفتهاند.
نسب از راههاى معتبر شرعى، همچون اقرار و شهادت دو عادل اثبات
مىشود [3]و الحاق كسى به ديگرى بر پايۀ قيافه شناسى شرعاً پذيرفته نيست و
آثار نسب بر آن مترتب نمىگردد؛ بلكه ترتيب اثر دادن به آن حرام است. [4]
كسب از راه قيافه شناسى و ملحق كردن كسى به ديگرى حرام و باطل
است و شهادت قيافه شناس پذيرفته نيست. [5]
ظاهر كلمات بسيارى، حرمت قيافه شناسى و كسب از اين راه به طور
[1]. رسائل الشهيد الثانى 765/2؛ المنطق/ 239؛ معجم مفردات
اصول الفقه المقارن/ 236.