تخليه و تسليم خانه يا باغى كه قفل دارد با تحويل كليد آن
محقق مىشود [1]← كليد).
قفل بودن محلى از مصاديق حرز به شمار مىرود كه شكستن و گشودن
آن هتك حرز و موجب ثبوت حدّ سرقت خواهد بود [2]← حرز).
آيا شكستن قفل برنامههاى رايانهاى حرام و ضمان آور است يا
نه، مسئله محل اختلاف است. [3] البته اگر در ضمن عقد بيع، شرط عدم شكستن قفل بر خريدار
شود، وفا به شرط واجب و شكستن آن حرام است. [4] چنان كه بنابر حرمت، اگر صاحب
برنامه، از كافرانى باشد كه مالش غير محترم است، شكستن قفل برنامه جايز خواهد بود،
به شرط آنكه فتنه و مفسدهاى بر آن مترتب نشود [5]← حق معنوى).
قَفيز
قَفيز: واحد پيمانه.
بنابر آنچه در كلمات برخى لغويان و به تبع در كلمات برخى فقها
آمده، قفيز عبارت است از هشت مَكوك كه هر مكوك سه كيلجه و هر كيلجه يك مَن و هر
مَن دو رطل است. [6] در كلام بعضى، مكوك به يك صاع و نيم نيز اندازهگيرى شده است
[7]← صاع) و با توجه به اينكه
هر صاع حدود سه كيلو گرم مىباشد، يك قفيز - بنابر اينكه هر مكوك يك صاع و نيم
باشد - حدود 36 كيلو گرم خواهد بود.
لغويان از قفيز به عنوان واحد مساحت نيز ياد كردهاند كه
عبارت است از 144 ذراع؛ [8] ليكن اين معنا در فقه كاربردى ندارد. از عنوان ياد شده
در باب ديات نام بردهاند.
ديه سگ نگهبان مزرعه بنابر قول مشهور يك قفيز گندم است كه
بايد به صاحبش پرداخت گردد. [9]