از طرف او واجب نيست؛ اما اگر قبل از داخل شدن در حرم بميرد،
بنابر قول مشهور، قضا از طرف او واجب است؛ هرچند مرگش پس از احرام بستن رخ دهد.
[1]
بنابر قول اكثر، استقرار حج به سپرى شدن مقدار زمانى است كه
به جا آوردن مناسك حج با شرايط آن، ممكن باشد. [2]
آيا حكم ياد شده در فرض عدم استقرار حج نيز جارى مىشود، يا
در اين فرض قضا از طرف او مطلقا واجب نيست؟ مسئله محل اختلاف است. [3]
كسى كه عمره بر ذمّۀ او استقرار يافته، ليكن آن را
نگزارده تا مرگش فرار رسيده است، قضاى آن از طرف او واجب است، مانند عمرۀ حج
قِران (←حج قران) و اِفراد (←حج افراد) كه عملى مستقل و جدا از حج است؛ بر خلاف عمرۀ
تمتع (← حج تمتع) كه جدا از حج نيست؛ از اين رو، چنانچه تنها براى عمره استطاعت
پيدا كند؛ اما آن را به جا نياورد تا بميرد، قضاى آن از طرف او واجب خواهد بود.
[4]
هزينۀ قضاى حج و عمره از اصل تركۀ ميّت برداشته
مىشود؛ خواه به آن وصيّت كرده باشد يا نكرده باشد. [5]
به قول مشهور، قضاى حج از طرف ميّت، از نزديكترين ميقاتها (←ميقات) انجام مىگيرد.
بنابر اين، با امكان اجير گرفتن از نزديكترين ميقات، از همان جا اجير گرفته مىشود
و در صورت عدم امكان، با رعايت الاقرب فالاقرب، از نزديكترين مكان به ميقات. [6]
برخى در صورت وسعت تركۀ ميّت، قضاى حج را از منطقۀ زندگى ميّت - و نه
از ميقات - واجب دانستهاند. [7]
چنانچه ميّت به گزاردن حج از طرف خودش وصيت كند، در صورت عدم
تعيين منبع هزينۀ آن - كه از ثلث باشد يا اصل تركه - هزينه از اصل تركه
برداشته مىشود و اگر وصيّت كند از ثلث برداشته شود، طبق وصيّت عمل مىگردد و در
صورت عدم كفاف ثلث، باقى مانده از اصل تركه برداشته مىشود. [8]
بنابر قول مشهور، چنانچه مخالف شيعه از فرقههاى اسلامى،
مطابق مذهب خود حج بگزارد، پس از مستبصر شدن،