آفت است كه بر حسب نوع ميوهها متفاوت مىباشد(بدوّ صلاح).
[1]المفردات (راغب)، لسان العرب، و المصباح المنير، واژه
«صلح» .
صلاحيت اهليت
صلب
صَلْب: بر دار كشيدن/ گذاردن دست بر تهيگاه( تخصّر).
صَلْب به معناى
نخست، نوعى كيفر براى برخى گناهان است كه در آن بزهكار پس از به دار بستن، روى دار
مىماند تا بميرد و اين غير از دار زدنى است كه امروزه مرسوم است. دار زدن، حلق
آويز كردن بزهكار است؛ در حالى كه صلب به دار بستن او است، نه حلق آويز كردن وى[1]
به فرد به دار كشيده «مصلوب» گويند. از عنوان ياد شده در باب طهارت و حدود سخن
گفتهاند.
از كيفرهاى
محارب( محاربه) به تصريح قرآن كريم[2]صلب است. البته اختلاف است كه آيا محارب
ابتدا كشته و سپس به دار كشيده مىشود و يا زنده به دار كشيده مىشود تا بميرد[3]
مدت بقاى محارب بر روى دار سه روز است و پس از آن پايين آورده مىشود[4] البته
بنابر ديدگاه زنده به دار كشيدن محارب، در صورتى كه ظرف سه روز نميرد، برخى
گفتهاند: پس از سه روز كشته مىشود. برخى ديگر گفتهاند: بر دار مىماند تا
بميرد[5]
مراد از سه
روز، سه روز از زمان به دار كشيدن ـ هرچند به گونه تلفيقى ـ است. بنابر اين، در صورتى
كه ظهر روز نخست به دار كشيده شود، ظهر روز چهارم، مدت به پايان مىرسد[6] اگر
محارب پيش از اجراى حد بميرد، به دار كشيده نمىشود[7]
چنانچه محارب،
مسلمان باشد در صورتى كه قبل از به دار كشيدن غسل، كفن و حنوط را انجام داده باشد،
پس از پايين آوردن از دار بر او نماز خوانده و دفن مىشود و اگر غسل و كفن و حنوط
نكرده باشد، پس از مرگ و پايين آوردن، انجام مىگيرد[8]
برخى در كيفيت
صلب به نقل از مشايخ و بزرگان گفتهاند: كيفيت شرعى صلب آن است كه مصلوب را رو به
قبله