فَلاخَن: ابزار پرتاب سنگ، ساخته شده از دو ريسمان؛ قلاب
سنگ.
از آن در باب
حج و سبق و رمايه نام بردهاند.
در جواز پرتاب
سنگ به جمره( رمى جمره) با ابزارى چون فلاخن اختلاف است.[1]
شرط بندى در
مسابقه تنها در مواردى خاص مانند تيراندازى(رمايه) و سوار كارى، جايز است.[2] در
جواز مسابقه، حتى بدون شرط بندى در غير آن موارد، مانند مسابقه با فلاخن، اختلاف
است[3] (مسابقه).
[1]صراط النجاة (تبريزى) 4/ 258 ؛ تحرير الوسيلة 1 / 444 ؛
مناسك حج (مراجع) / 393 م 1009
[2] تذكرة الفقهاء 19/ 13 ؛ كتاب المكاسب 1/ 380
[3] مسالك الافهام 6/ 70 ؛ كفاية الاحكام 1/ 717 ـ 718 ؛ الحدائق الناضرة 22 / 364
ـ 366 ؛ جواهر الكلام 28/ 220 ـ 222 .
فلج
فلج: عارضه توقف اعمال حركتى در اعضاى بدن به دليل بيمارى
عصبى يا عضلانى.
از آن به
مناسبت در باب صلات نام بردهاند.
به قول مشهور،
كسى كه بر اثر عارضه فلج در اعضاى بدن، قادر بر انجام دادن بعض اركان و واجبات
نماز همانند دوران سلامت نيست، امامت او براى افراد سالم صحيح نمىباشد[1]مگر آنكه
توانايى به جا آوردن اركان و واجبات را داشته باشد كه در اين صورت بنابر قول
مشهور، امامتش كراهت دارد؛[2] ليكن امامت چنين فردى براى امثال خودش مطلقا جايز است[3]
( امامت جماعت).
( زمين گيرى) ( شلى) ( لنگى)
[1]جواهر الكلام 13/ 327 ـ 328
[2] الحدائق الناضرة 11/ 229
[3] مدارك العروة 17/ 205 .
فلز
فلز: عنصر شيميايى ساده معمولا درخشنده، چكش خوار و جامد.[1]
از آن به
مناسبت در بابهاى طهارت، صلات، خمس، تجارت و صيد و ذباحه سخن گفتهاند.