واژه فسق همراه
مشتقات آن در قرآن كريم بسيار به كار رفته و به مصاديق آن و آثار و نتايجى كه بر
آن مترتب مىگردد، اشاره شده است.[2] از احكام عنوان ياد شده در بابهاى مختلف، نظير
صلات، تجارت، نكاح، شهادات و حدود و تعزيرات سخن گفتهاند.
اسباب: ارتكاب
گناهان بزرگ( گناه كبيره) و اصرار بر گناهان كوچك ( اصرار بر صغيره) موجب
فسق و خروج فرد از عدالت است.[3]
حكم: ارتكاب اسباب فسق از روى عمد و آگاهى حرام و در برخى
اسباب آن موجب ثبوت حد( حدود)، تعزير( تعزير) و قصاص( قصاص) است.
آثار:
خروج از
اهليّت: مناصبى كه جواز تصدى آن مشروط به عدالت است، مانند امامت جماعت و جمعه،
قضاوت و مرجعيت، فاسق اهليّت تصدى آن مناصب را ندارد( عدالت).
جواز غيبت:
كسى كه تظاهر به فسق مىكند و آشكارا مرتكب گناه مىشود، از منظر شرع مقدس از حرمت
و احترام وى كاسته مىشود و رعايت برخى حرمتها درباره او واجب نيست؛ از اين رو،
غيبت وى جايز شمرده شده است[4]( تظاهر به فسق).
پذيرفته
نشدن شهادت: شهادت فاسق نزد قاضى پذيرفته نيست و هيچ اثرى بر آن مترتب نمىشود.[5]
ثبوت حد در
شهادت بر زنا: اگر بعض يا همه گواهانِ گواهى دهنده بر زنا فاسق باشند، بر همه آنان
حدّ قذف جارى مىشود[6](قذف).
ثبوت ضمان
در بيت المال: چنانچه حاكم پس از صدور و اجراى
حكم، به فسق شهود[7] يا كسانى كه به عدالت شهود، شهادت دادهاند[8] علم پيدا
كند، بايد خسارتى را كه از ناحيه اجراى حكم متوجه محكوم عليه شده است، از بيت
المال بپردازد.
ديگر احكام: به
قول برخى، زن دادن به فاسق، بويژه شراب خوار، مكروه است. برخى كراهت آن را نسبت به
همه انواع فسق نپذيرفته و گفتهاند: