responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 683

فريه

فِريه: بهتان؛ تهمت.

فريه در لغت به معناى افترا، بدگويى و تهمت آمده است[1]( بهتان)؛ ليكن در كلمات فقها بيشتر در خصوص افترا به زنا و لواط به كار رفته است كه در اصطلاح «قذف» ناميده مى‌شود[2]( قذف).


[1]لسان العرب و مجمع البحرين ، واژه «فرا»

[2] المهذب 2/ 546 ؛ الروضة البهية 9/ 49 ؛ جواهر الكلام 41/ 298 .

فساد

فَساد: اختلال عمل از جهت اجزا يا شرايط/ ضد صلاح؛ تباهى.

فساد در لغت در معناى تباهى و ضد صلاح به كار رفته است.[1] برخى لغويان گفته‌اند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ كم باشد يا زياد.[2] اين معنا در نفس و بدن و اشيايى كه خروج از استقامت و حدّ اعتدال در آنها متصور است به كار مى‌رود.[3]

فساد در هر چيزى بر حسب آن است. فساد ميوه به تغيير مزه، رنگ يا بوى آن و فساد عقيده به شرك، كفر و امثال آن از انحرافات اعتقادى است؛ چنان كه فساد در زمين با ايجاد رعب و وحشت در مردم و نا امن كردن راهها و مانند آن تحقق مى‌يابد( محاربه). فساد در اصطلاح، مقابل صحّت( صحّت) به كار مى‌رود و عبارت است از ناتمام بودن عملى به جهت نقصان در جزء يا شرطى كه عمل بدون آن فاقد آثار مطلوب خواهد بود. به عنوان مثال، نماز فاسد به نمازى گفته مى‌شود كه فاقد بعضى اجزا و اركان، مانند ركوع يا شرايط، مانند طهارت باشد و معامله فاسد به معامله‌اى اطلاق مى‌شود كه فاقد اركان و يا شرايط لازم باشد، مانند مجهول بودن عوض در معامله.

از احكام فساد به معناى نخست در ابواب عبادات، عقود و ايقاعات سخن گفته‌اند.

حكم: فساد يا در عبادت است و يا در عقد و ايقاع.

الف. فساد درعبادات: فساد درعبادت يا با ترك يكى از اركان آن تحقق مى‌يابد،

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 683
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست