فرصت همچون گذر ابرها مىگذرد، پس فرصتهاى نيكو را دريابيد. و نيز آن حضرت فرمود:
از دست دادن فرصت، غصه و اندوه است[1]
[1]وسائل الشيعة 16/ 83 ـ 85 .
فرض فريضه
فرض بر
فرض بر: خويشاوند نسبى داراى سهمى معيّن از ارث كه در قرآن
بدان تصريح شده است ( ارث)، مقابل قرابت بر ( قرابت بر).
فرط
فَرَط: پيش رونده.
فرط بر كسى
اطلاق مىشود كه پيش از گروه مىرود تا نيازمنديهاى آنان را فراهم سازد.[1] عنوان
ياد شده به مناسبت در باب صلات آمده است.
در نماز ميّت
كودك، مستحب است پس از تكبير چهارم اين گونه گفته شود: «اللّهُمَ اجْعَلْهُ
لِأبَوَيْهِ وَلَنا سَلَفاً وفَرَطاً وأجرَاً؛ خدايا اين كودك را براى پدر و مادرش
و براى ما پيش فرستاده و اجر قرارده».
اين دعا براى
پدر و مادر كودك در فرض مؤمن بودن آن دو است؛ چنانچه يكى از آن دو مؤمن باشد براى
او دعا مىشود.[2]
[1]الحدائق الناضرة 10/ 447
[2] جواهر الكلام 12/ 96 ـ 97 .
فرع
فرع: مقابل اصل.
در لغت، فرعِ
هر چيزى بالاى آن چيز است كه از آن متفرع
مىشود[1] بنابر اين، فرع هر چيزى بر حسب همان چيز است. به همين دليل، در كلمات
فقها، فرع اطلاقات متعدد دارد. فرع در قياس عبارت است از «مَقيس» كه در برابر اصل؛
يعنى «مقيس عليه» به كار مىرود ( قياس). فرع فقهى عبارت است از مسئلهاى فقهى كه
از امرى كلى و فراگير [= اصل و قاعده] به دست مىآيد. فرع در شهادت عبارت است از
شهادت بر شهادت و در مقابل آن، شهادت اصل قرار دارد (شهادت فرع)