[33] كتاب
السرائر 3/ 535 ؛ مختلف الشيعة 9/ 233 ؛ جواهرالكلام 41/ 487 ـ 488
[34] الجامع للشرائع/ 458
[35] وسائل الشيعة 21/ 484
[36] جواهر الكلام 4/ 367 ـ 368 و 33/ 186 .
فرزند ارشد
فرزند ارشد: فرزند بزرگتر.
از احكام آن در
بابهاى صلات، صوم و ارث سخن گفتهاند.
ولايت: در فقه،
ولىّ ميّت موضوع احكامى خاص، همچون وجوب قضاى نمازهاى فوت شده ميّت قرار گرفته
است.
به قول مشهور،
فرزند ارشد ميّت، ولىّ او به شمار مىرود. مقصود از فرزند ارشد، پسر بزرگتر ميّت
است. بنابر اين، دختر بزرگتر ميّت، ولىّ او نخواهد بود و در نتيجه موضوع احكامى
كه مىآيد نمىباشد. از برخى نقل شده است كه در صورت نداشتن پسر، دختر بزرگتر،
ولىّ ميّت محسوب مىگردد.[1]
برخى گفتهاند:
ولايت اختصاص به پسر بزرگتر ندارد؛ بلكه هر يك از مردان كه در ارث بردن سزاوارتر
از ساير خويشاوندان است، بر ميّت ولايت دارد. بنابر اين، با وجود پسر بزرگتر، او
و با نبود او، ساير مردان به ترتيب اولويت در ارث، ولىّ ميّت محسوب مىشوند.[2]
آيا در ثبوت
احكام خاص بر ولىّ ميّت، بالغ و عاقل بودن او هنگام فوت ميّت، شرط است يا نه؟
مسئله اختلافى است. بنابر قول نخست، در صورت بالغ يا عاقل نبودن هنگام فوت، بر
بلوغ و عقل پس از آن، اثرى مترتب نمىشود؛ ليكن بنابر قول دوم، هرگاه بالغ و عاقل
گردد، احكام خاص بر او جارى مىشود.[3]
احكام: از
اختصاصات پسر بزرگتر حبوه است كه از مال ميّت( ميّت) به او داده مىشود( حبوه).