جنون(
ديوانگى) در هر يك از زوجين؛ عنن( عنن)، خصاء(اخته) و جَبّ( جَبّ) در زوج؛ و
قَرَن(قَرَن)، جذام( جذام)، برص(پيسى)، عَفَل ( عفل)، افضاء(افضاء)، زمينگيرى (
زمينگيرى) و كورى(نابينايى) در زوجه.
تدليس(
تدليس).
عدم رضايت
عمه و خاله به ازدواج شوهر با خواهر زاده يا برادر زاده آنان.
پايان يافتن
يا بذل مدّت عقد در ازدواج موقت( ازدواج موقت).[2]
فراموشى پاك
شدن صورت علمى چيزى از حافظه و ناتوانى در يادآورى آن است. از احكام آن در همه
ابواب فقهى؛ اعم از عبادات، معاملات و غير آن سخن گفتهاند كه در اينجا به احكام
كلى آن اشاره مىشود.
فراموشى از نه
عذرى است كه سبب رفع تكليف مىشوند(حديث رفع).
فراموشى گاه
حكم تكليفى و وضعى؛ هردو را برمىدارد، مانند حرف زدن در نماز، يا ترك جزئى از
اجزاى واجب غير ركنى نماز از روى فراموشى( خلل در نماز) و يا خوردن در حال روزه
واجب معيّن، مانند روزه ماه رمضان از روى فراموشى كه موجب بطلان نماز و روزه
نمىشود( روزه).
در حج نيز
ارتكاب محرمات احرام ـ جز صيد ـ از روى فراموشى موجب ثبوت كفّاره نيست؛[1] چنان كه
به نظر مشهور، كسى كه در حج يا عمره، احرام را فراموش كرده و پس از اتمام اعمال
يادش آمده، عملش صحيح است و نيازى به اعاده آن نيست.[2]
فراموشى گاهى
تنها حكم تكليفى را برمىدارد و حكم وضعى باقى است،