صدغ بر موهاى
آويخته بر شقيقه نيز معنا شده است[1] برخى فقها آن را به موهاى محاذى با بنا گوش تا
كمى پايينتر از آن معنا كردهاند[2] از آن به مناسبت در باب طهارت سخن گفتهاند.
بر اساس مفاد
روايتى كه فقها نيز طبق آن فتوا دادهاند، در وضو شستن «صدغ» يا «صدغان» لازم
نيست؛ ليكن از آنجا كه حدّ عرضى صورت، شستن حدّ فاصل ميان انگشت ميانه و شصت تعيين
شده، اگر صدغ به موهاى افتاده بر شقيقه يا موهاى محاذى بنا گوش تا اندكى پايينتر
از آن معنا شود، بدون شك، بيرون از حدّ عرضى تعيين شده براى شستن صورت در وضو
خواهد بود و روايت نيز بى نياز از توجيه است؛ اما اگر صدغ به ما بين گوش تا گوشه
چشم معنا شود، بخشى از آن داخل محدوده و بخشى بيرون از آن خواهد بود كه در اين
صورت ـ بنابر تصريح برخى ـ نفى در روايت، نفى به گونه موجبه كلى است؛ بدين معنا كه
همه صدغ جزء صورت نيست و شستن تمامى آن واجب نمىباشد و در نتيجه بعض صدغ از صورت
به شمار مىرود[3]
[1]كتاب العين و مجمع البحرين، واژه «صدغ» ؛ الوافى 6/ 657
[2] منتهى المطلب 2/ 24 ؛ الحدائق الناضرة 2/ 228
[3] مرآة العقول 13/ 86 ـ 87 ؛ الحدائق الناضرة
2/ 228 ـ 229 ؛ كشف الغطاء 2/ 32 ؛ جواهر الكلام 2/ 138 ـ 144 .
صدف
صدف: نام عمومى نرم تنان دو كفهاى؛ پوشش سخت و معمولاً
آهكى جانوران نرم تن.
ازآن به مناسبت
در باب صلات و تجارت سخن گفتهاند.
خوردن گوشت صدف
حرام است[1]
نماز خواندن در اجزاى حيوان حرام گوشت صحيح
نيست؛ ليكن برخى گفتهاند: از اين جهت كه از اجزاى حيوان بودن صدف (پوشش سخت)
مشكوك است، و برفرض معلوم بودن، گوشت دار بودن آن مشكوك است، نماز گزاردن در آن
اشكالى ندارد[2] ليكن برخى خواندن نماز در آن را داراى اشكال دانستهاند[3] اما نماز
خواندن در مرواريد برگرفته شده از صدف جايز است[4] از برخى نقل شده