غلوه در لغت به
معناى مقدار پرتاب تير، مسافت سيصد تا چهارصد ذراع و 25 غلوه معادل يك فرسخ آمده
است.[1] مراد از غلوه در فقه، معناى نخست است. مراد از مقدار پرتاب تير، مسافتى است
كه تيرانداز معمولى (معتدل القدره) از كمان معمولى، در هواى آرام و بدون باد، تير
معمولى را پرتاب مىكند.[2] اين مسافت، معادل تقريبى دويست گام ذكر شده است.[3] عنوان
ياد شده به مناسبت در باب طهارت آمده است.
كسى كه در
بيابان براى وضو يا غسل جهت نماز آب ندارد، بايد براى يافتن آن به جست و جو
بپردازد. حدّ جست و جو بنابر قول مشهور، در زمين ناهموار يك غلوه و در زمين هموار،
دو غلوه از چهار جهت است و با يأس از يافتن آب در اين حدود، مىتواند تيمّم
كند(تيمّم).
[1]مجمع البحرين، واژه «غلو»
[2] كشف اللثام 2/ 433 ؛ جواهر الكلام 5/ 79
[3] لوامع صاحبقرانى 1/ 694 .
غَلّه غلات اربع
غَلَيان جوشيدن
غم اندوه
غمره
غَمرَه: محلى در وسط وادى عقيق، بين مسلخ و ذات عِرق.
از آن به
مناسبت در باب حج نام بردهاند.
از جمله
ميقاتها( ميقات) عقيق است كه آغاز آن مسلخ، ميانه آن غمره و نهايتش ذات عرق است.[1]
به قول مشهور،
احرام بستن از تمامى محدوده عقيق جايز است؛ ليكن در صورت مُحرم نشدن از مسلخ، افضل
آن است كه از غمره محرم شود[2](احرام).