غروب در لغت به
معناى پنهان و ناپديد شدن خورشيد در افق مغرب است؛ ليكن نزد فقها در تحقق آن
اختلاف نظر پديد آمده كه آيا به ناپديد شدن قرص خورشيد از افق غربى است و يا به از
بين رفتن سرخى افق در سمت مشرق؟
بنابر ديدگاه
نخست، با ناپديد شدن قرص خورشيد، به گونهاى كه با چشم ديده نشود و نور آن نيز از
مكانهاى بلند، همچون قله كوهها و بالاى برجها و منارهها جمع شود، غروب تحقق
مىيابد؛ هرچند سرخى افق مشرق باقى باشد. بنابر اين، اگر قرص خورشيد ناپديد گردد،
اما نور آن همچنان بر مكانهاى بلند باقى باشد، غروب تحقق نيافته است؛ چنان كه با
ناپديد شدن قرص خورشيد بر اثر وجود ابر يا چيرگى تاريكى و مانند آن نيز غروب محقق
نمىشود.[1]
بنابر ديدگاه
دوم، ملاك در غروب خورشيد، زوال سرخى افق شرقى است. البته بنابر اين قول، زوال
سرخى، نشانه غروب است، نه آنكه غروب عبارت از آن باشد.[2]