غاليه: عطرى معروف، فراهم آمده از روغن بان، مشك، عنبر، عود
و غير آن[1](عطر).
[1]الوافى 6/ 707 ؛ مرآة العقول 17/ 254 و 22/ 423 ؛ مجمع
البحرين، واژه «غلو».
غانِم غنيمت
غايب غيبت
غايت
غايت: آنچه نهايت حكم، موضوع و يا متعلق به آن محدود شده
است/ هدف.
غايت به معناى
نخست، مانند «كعبين» كه درآيه شريفه «... وَأرجُلَكُم الى الكَعْبَين»[1] موضوع حكم؛
يعنى «أرجُلَكُم» مقيد به آن شده است. به موضوع يا متعلق و يا حكم مقيّد به غايت
«مُغَيّا» گفته مىشود.
از آن در اصول فقه بحث كردهاند.
اصوليان در
باره غايت از دو حيث بحث كردهاند:
نخست؛ اينكه
آيا غايت مطلقا حكم مغيا را دارد يا در صورت وجود قرينه يا در جايى كه غايت از جنس
مغيا باشد؛ يا تفصيل بين ادات غايت و اينكه اگر ادات غايت «حتى» باشد، غايت داخل
در مغيّا است؛ اما اگر «الى» باشد داخل نيست و يا ضابطه خاصى وجود ندارد و تنها با
وجود قراين مىتوان تشخيص داد كه غايت داخل در مغيّا و يا خارج از آن است و با
نبود قراين، به اصول عملى مراجعه مىشود؟ مسئله اختلافى است.[2] برخى گفتهاند: اين
اختلاف نظرها در فرضى است كه غايت، غايت موضوع يا متعلق آن باشد، نه غايت حكم.[3]
دوم؛ اينكه آيا
مفاد تقييد به غايت ـ قطع نظر از قراين و شواهد ـ انتفاى حكم از پس از غايت است يا
نه؟(مفهوم).
از معناى دوم
غايت در فقه، در بابهاى طهارت، صلات و بعضى ابواب عقود، همچون بيع و اجاره سخن
گفتهاند.
طهارت: آيا در
صحّت وضو قصد غايتى كه به جهت آن امر به وضو شده، شرط است يا نه؟ مسئله اختلافى
است.[4]
صلات:
مسافرىكه غايت سفرش حرام باشد، مانند سفر براى دزدى، نمازش تمام است و بايد
روزهاش را بگيرد[5](سفر).