عوض متعارفى كه در ازاى كالاى مورد معاوضه در بازار پرداخت مىشود، ثابت مىگردد.
به اين عوض، عوض المثل گويند در برابر عوض المسمّى( عوض المسمّى).
( عوض)
عوض المسمّى
عِوَض المُسَمّى: عوض ذكر شده در متن
عقد.
به عوضى كه در متن عقد ذكر و مشخص مىشود «عوض المسمّى» گويند؛ مقابل عوض
المثل(عوض المثل).
( عوض)
عِوَض واقعى عوض المثل
عِوَضَيْن عوض
عول
عَول: افزونى سهام وارثان از تركه؛
مقابل تعصيب( تعصيب).
عول در لغت به معناى زياده و نقصان؛ هر دو آمده است. اگر به مال (تركه)
اضافه شود به معناى نقصان خواهد بود؛ زيرا مال نسبت به سهام نقصان دارد؛ اما اگر
به سهام اضافه شود در معناى زياده به كار مىرود؛ چون سهام افزون بر تركهاند.[1]
عول در اصطلاح عبارت است از افزونى سهام وارثان از تركه ميّت؛ به گونهاى
كه نقصان تركه در سهم همه وارثان به نسبت سهمشان وارد آيد.[2] از آن در باب ارث سخن
گفتهاند.
حكم: از ديدگاه فقهاى شيعه امامى عول باطل است و در صورت افزون بودن سهام،
نقص تنها متوجه بعضى معيّن از وارثان مىشود نه همه آنان. در مقابل، عامّه آن را
صحيح دانسته و نقصان را متوجه همه وارثان به نسبت سهمشان مىدانند.[3]
نقل كردهاند نخستين مسئله در ارث كه عول در آن رخ داد، در دوران حكومت عمر
بود كه زنى مُرد و شوهر و دو خواهرش وارث او بودند كه سهم شوهر نصف و سهم دو خواهر
دوسوم مىشد. در اين صورت اگر شوهر نصف تركه را بردارد، سهم خواهران (دوسوم) به
نصف تقليل مىيابد و اگر خواهران دوسوم را بردارند،