responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 497
و بر آنان سخت نگيرد و در صورتى كه مالى به او برسد و امر داير باشد بين هزينه كردن آن بر خانواده يا صدقه دادن بعض آن به نيازمند، افضل آن است كه آن را براى خانواده‌اش خرج كند[2]

( جهد مقل)


[1]وسائل الشيعة 9/ 430

[2] لوامع صاحبقرانى 6/ 46 ؛ غنائم الايام 4/ 398 ؛ كلمة التقوى 6/ 172 .

عنف

عُنف: خشونت و بى رحمى.

عنف در لغت به معناى خشونت و بى رحمى در برابر رفق و مدارا است.[1] اين واژه با اضافه زنا به آن (زناى به عنف) در كلمات معاصران، از جمله استفتائات آمده است و به معناى زنا كردن با توسل به زور، اجبار و تهديد و بدون رضايت زن مى‌باشد. زناى به عنف در كلمات فقها تحت عنوان زنا به اجبار و اكراه مطرح شده و در روايات با عنوان «غصب فرج» آمده است.[2]

حدّ زناى به عنف، قتل زناكار است؛ خواه محصن باشد يا غير محصن[3](احصان).

زناى به عنف موجب ثبوت مهر المثل ( مهر المثل) بر زانى است؛ خواه زن باكره باشد يا غير باكره.[4]

در زناى به عنف، اگر زن در مقام دفاع از خود مرد را به قتل برساند، ديه‌اى بر عهده او نيست.[5]

به تصريح برخى، چنانچه عنف از ناحيه زن باشد و او با توسل به خشونت و تهديد، مرد را وادار به زنا كند، حكم زناى به عنف بر زن جارى نمى‌شود.[6]

( زنا)


[1]لسان العرب، واژه «عنف»

[2] وسائل الشيعة 28/ 108 ـ 109

[3] جواهر الكلام 41/ 315 ؛ مجمع المسائل 3/ 194 ؛ جامع المسائل (فاضل) 1/ 494 ؛ استفتائات جديد (مكارم) 2/ 489 و 510

[4] كتاب السرائر 3/ 436 ؛ فقه الامام جعفر الصادق 5/ 270 [5]جواهر الكلام 43/ 87

[6] استفتائات جديد (مكارم) 1/ 351 .

عنفقه

عَنفَقَه: موهاى زير لب زيرين.

برخى لغويان آن را به موهاى بين زير لب و چانه معنا كرده‌اند[1] البته اين اختلاف تأثيرى در حكم آن ندارد؛ زيرا حكم دربردارنده موهاى صورت است و

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 497
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست