عنوان ياد شده
به تبع روايات در كلمات فقها به كار رفته است و مراد از آن حاكمى است كه حكومتش
مشروع باشد[1] از آن در باب صلات سخن گفتهاند.
حاكم براى
امامت جماعت در مكان حكمرانىاش، با داشتن شرايط امامت، بر ديگران، جز معصوم عليه
السلام، مقدم است[2] و به تصريح برخى، امامت ديگران با حضور او، كراهت دارد[3]
آيا عنوان
«صاحب سلطان» كسى را كه در جايى داراى رياست دينى و مجرى احكام شرعى است نيز شامل
مىشود يا نه؟ برخى، شمول آن را نسبت به چنين كسى بعيد ندانستهاند[4]
( سلطه) ( سلطان)
[1]الحدائق الناضرة 11/ 197
[2] جواهر الكلام 13 / 348 ـ 349
[3] وسائل الشيعة 8 / 351
[4] مستند الشيعة 8/
50 .
صاحب شير
صاحب شير: مردى كه شير زن شيرده، حاصل نزديكى او با آن زن
است[1]
از آن در باب
نكاح سخن گفتهاند.
شير خوردن كودك
از زنى غير از مادرش سبب حصول محرميت ميان كودك و فرزندان آن زن و نيز ميان او و
زنى كه شير داده و خويشان و شوهر آن زن مىشود؛ ليكن حصول محرميت به سبب شير
خوردن، مشروط به شرايطى است( رضاع). يكى از شرايط آن است كه صاحب شير يكى باشد.
بنابر اين، چنانچه كودك مقدار شير لازم در حصول محرميت را از پستان دو زن با دو
صاحب شير متفاوت بخورد، محرميت پيدا نمىشود[2] چنان كه اگر دو كودك از يك زن با دو
صاحب شير متفاوت، شير بخورند، آن دو باهم محرم نمىشوند؛ هرچند محرميت ميان كودك و
زن شيرده و صاحب شير ايجاد مىگردد[3]
[1]تذكرة الفقهاء (ق)/ 615 ؛ كشف اللثام 7/ 142
[2] جواهر
الكلام 29/ 301
[3] 302 ـ 303 .
صاحب عادت
صاحب عادت [= ذات العاده]: زنى كه دو بار يكسان خون ببيند(
حيض).