responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 356
4. الحدائق الناضرة 2/ 229

[5] حاشية شرائع الاسلام/ 31 ؛ مسالك الافهام 1/ 37

[6] جواهر الكلام 2/ 145

[7] وسائل الشيعة 24/ 310 ـ 311 .

عذر

عُذر: دليل رافع ملامت.

عذر در لغت عبارت است از دليلى كه ملامت و سرزنش ناشى از ارتكاب كارى ناپسند يا ترك كارى پسنديده را از انسان برمى‌دارد و فرد به سبب آن دليل بر ترك يا ارتكاب آن عمل سرزنش نمى‌شود.[1]

معناى عذر در فقه نيز قريب به معناى لغوى آن است و بر چيزى اطلاق مى‌شود كه عقاب و كيفر را از كسى كه تكليف شرعى را ترك كرده بر مى‌دارد و نيز موجب برداشته شدن برخى آثار ديگر كه بر ترك آن نسبت به غير معذور مترتب است، مى‌شود، مانند حيض، بيمارى و خوف. از احكام مرتبط با آن در بسيارى از بابها، همچون طهارت، صلات، صوم، حج، جهاد، نكاح و ديات سخن گفته‌اند.

آثار: آثار عذر بر حسب نوع عذر متفاوت است. درذيل به نمونه هايى از انواع عذر و نيز آثار و احكام آن اشاره مى‌شود.

ديوانگى، خواب، بيهوشى و نابالغى: ديوانگى و نابالغى مانع توجه تكليف به فرد مى‌شود و در نتيجه ديوانه و نابالغ، مكلّف به هيچ تكليفى نيستند و تكليف از آنان برداشته شده است؛ چنان كه به خوابيده و بيهوش نيز تكليفى متوجه نيست. بنابر اين، ديوانگى، خردسالى، خواب و بيهوشى عذرهايى اند كه تكليف را برمى‌دارند.

( ديوانگى) ( بلوغ) ( بيهوشى) ( خواب)

حيض و نفاس: عارض شدن حيض يا نفاس( نفاس) بر زن، موجب رفع تكليف از او نسبت به عبادات مشروط به طهارت است، مانند نماز و روزه. اين رفع، گاهى هم نسبت به ادا است و هم نسبت به قضا، مانند نماز كه ادا و قضاى آن بر حايض و نفسا واجب نيست و گاه تنهاى اداى آن را برمى‌دارد و قضاى آن بايد به جا آورده شود، مانند روزه ماه رمضان كه پس از رفع عذر بايد قضاى آن را به جا آورد( حيض).

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست