عام گاه وصف لفظ به اعتبار مفهومش قرار مىگيرد و گاه وصف حكم به اعتبار
شمول آن نسبت به همه افراد موضوع يا متعلّق و يا مكلّف. چنان كه خاص نيز اين گونه
است.[2]
از عام و خاص به تفصيل در اصول فقه، بخش الفاظ سخن گفتهاند.
اقسام عام
[1] عام استغراقى: عموم استغراقى يا شمولى و استيعابى در برابر عموم بدلى و
مجموعى، عمومى است كه حكم در آن شامل همه افراد در يك عرض مىشود. بنابر اين، مفاد
آن شامل تك تك افراد موضوع به صورت مستقل و جداگانه مىشود و هر فرد به تنهايى
موضوع حكم است و در نتيجه هر فرد داراى امتثال و عصيان جداگانهاى است. به عنوان
نمونه، در اين دستور: «أكرِم كُلَّ عالمٍ؛ هر دانشمندى را اكرام كن»، اگر تعداد
دانشمندان صد نفر باشند و نود نفر اكرام شوند، به تعداد نود نفر امتثال انجام
گرفته و نسبت به ده نفر عصيان شده است.
[2] عام مجموعى: عام مجموعى عبارت است از شمول حكم نسبت به افراد موضوع به
صورت مجموعى. در اين نوع، افراد عام به لحاظ مجموعى موضوع حكم قرار مىگيرند، نه
تك تك و به صورت مستقل و جداى از يكديگر، مانند وجوب ايمان به امامان معصوم عليهم
السّلام كه امتثال امر تنها با تصديق همه آنها محقق مىشود.
[3] عام بدلى: عموم بدلى عبارت است از شمول حكم نسبت به همه افراد، نه در
عرض؛ بلكه به گونه على البدل و در طول. در نتيجه عام بدلى بر يك فرد على البدل و
شمول همه افراد در طول دلالت مىكند و با امتثال حكم در يكى از افراد، تكليف ساقط
مىشود، مانند اين دستور مولا: «هر بردهاى را كه خواستى آزاد كن» يا «عالمى را
اكرام نما» كه با آزاد كردن يك برده و اكرام يك عالم، امتثال محقق و تكليف ساقط
مىشود.[3]
[4] عام احوالى: در عام احوالى، شمول و سريان آن بر حسب احوال فرد است،