در عرف شرع معنايى خاص ـ كه مناسب با معناى لغوى مىباشد ـ پيدا كرده است. گروهى
از فقها به ثبوت حقيقت شرعى ( حقيقت شرعى) براى واژه ياد شده تصريح كردهاند؛ ليكن
در چيستى معناى شرعى آن از جهات گوناگون اختلاف شده است.
اختلاف نخست در
اين است كه آيا طهارت در عرف شرع، طهارت از حدث ( حدث) و طهارت از خبث (نجاست) هر
دو را در بر مىگيرد يا به طهارت از حدث اختصاص دارد؟ مشهور قول دوم است.[2] بنابر
اين قول، ازاله نجاست از لباس يا بدن در عرف شرع طهارت به شمار نمىرود؛[3] هرچند به
معناى لغوى[4] يا به اطلاق مجازى[5] بر آن اطلاق مىشود.
در مقابل، برخى
طهارت شرعى را شامل هر دو دسته دانسته و آن را به دو قسم؛ طهارت از حدث و طهارت از
خبث تقسيم كردهاند.[6] بنابر اين، اطلاق طهارت بر ازاله نجاست، همچون اطلاق آن بر
رافع حدث، حقيقى خواهد بود نه مجازى؛ چه اطلاق آن بر ازاله نجاست از باب اشتراك
لفظى باشد[7] يا معنوى.[8]
بنابر قول به
اختصاص، در تعريف طهارت اختلاف كردهاند. منشأ اختلاف اين است كه آيا طهارت تنها
بر وضو، غسل و تيمّمى اطلاق مىگردد كه سبب اباحه دخول در نماز مىشود يا مطلقا بر
آن سه اطلاق مىشود؛ چه موجب اباحه بشود يا نشود، مانند وضوى زن حايض و كسى كه با
داشتن وضو، دوباره وضو مىگيرد.[9]
گروهى
گفتهاند: طهارت در شرع عبارت است از وضو، غسل و تيمّم كه سبب اباحه دخول در نماز
مىشود.[10]
گروهى طهارت را
به استعمال طَهور (آب يا خاك) مشروط به نيّت (قصد قربت) ـ به گونهاى كه صلاحيت
تأثير در اباحه عبادت داشته باشد ـ تعريف كردهاند.[11]
بنابر دو تعريف
ياد شده، وضوى حايض، وضوى مجدد، غسلهاى مستحب ـ بنابر قول به عدم حصول اباحه دخول
در عبادت به سبب آنها ـ و وضوى جنب