البته كاربرد رايج و متداول طمع نزد عرف در امور دنيايى و نسبت به داراييهاى
ديگران و مناصب دنيايى افراد مىباشد[2]
از طمع در امور
دنيايى در روايات متعدد به شدت نكوهش شده و از آن به فقر حاضر و عامل زوال ايمان
نام برده شده است. در حديثى از امام سجاد عليه السلام آمده است: «همه خيرات و
خوبيها را در بريدن طمع از آنچه در دست مردم است ديدم».[3]
مستحب است
قاضى[4]كاتب[5] (منشى دادگاه) و كارشناس تقسيم اموال مشاع و مشترك كه از سوى حاكم
شرع تعيين مىشود[6] از آزمندى و طمع منزه و مبرّا باشند.
[1]مائده / 84 ؛ اعراف / 56 ؛ شعراء / 82
[2] المفردات (راغب)، واژه «طمع»
[3] وسائل الشيعة 16 / 24 ـ 26
[4] جامع عباسى/ 351 ؛ تحرير الاحكام 5/ 112
[5] المبسوط 8/ 113 ؛ الدروس الشرعية 2
/ 72 ؛ مستند الشيعة 17 / 58 ـ 59 6 .
المبسوط 8/ 114 .
طناب ريسمان
طَنبور آلات لهو
طنز
طنز: سخن يا نمايش تمسخرآميز در قالب ادبى.
طنز در لغت به
معناى سخن تمسخرآميز و به سخره گرفتن ديگرى آمده است؛ ليكن در كاربرد امروزى معناى
خاصى پيدا كرده كه عبارت است از شيوه بيان ادبى؛ اعم از شعر و نثر و نيز نمايش كه
در آن با هدف اصلاح رفتارهاى بشرى، عيبها و كاستيهاى فردى و اجتماعى به تمسخر
گرفته مىشود.[1] بنابر اين، طنز چهره و جلوهاى آراسته و خوشايند دارد؛ اما مقصود
از آن، توهين و تحقير ناخوشايند مورد طنز؛ اعم از فرد، گروه و جامعه است.[2] از
احكام آن در استفتائات سخن گفتهاند.
طنز با محتوا و
هدف اهانت به مسلمان و هتك حرمت و آشكار كردن عيب او، حرام است.[3] برخى گفتهاند:
طنز، خلاف واقع است و غالباً رويكرد هتك حرمت و اهانت دارد؛ از اين رو، به حكم
اوّلى جايز نيست، مگر در مواردى كه به قراين و شواهد لفظى و حالى نزد مخاطبان چنين
رويكردى نداشته باشد.[4]