در اينكه طايفه بر چه تعداد صادق است، ديدگاههاى مختلفى وجود دارد؛ يك نفر[2]سه
نفر3 و ده نفر[4] برخى گفتهاند: ملاك عرف است و بايد به عرف رجوع كرد[5]
[1]نور/ 2
[2]
النهاية/ 701
[3] كتاب السرائر 3/ 454
[4] الخلاف 5/ 374 ـ 375
[5] الروضة البهية 9/ 96 .
طب پزشكى
طبخ پختن
طبرانى
طَبَرانى: نوعى ماهى.
عنوان ياد شده
در كتابهاى لغت نيامده، ليكن در بعضى روايات آمده است.[1] امروزه نيز چنين لغتى
چندان شناخته شده نيست. بعضى آن را به ماهى دراز [= شانق] و بعضى ديگر به سفيد
ماهى تعريف كردهاند.[2]
عنوان طبرانى
به تبع ذكر آن در روايات، در كلمات فقها نيز در باب اطعمه و اشربه آمده است.
ماهى طبرانى از
ماهيهاى پولك دار و حلال است؛[3] ليكن برخى قدما خوردن آن را مكروه دانستهاند.[4]
[3] الدروس
الشرعية 3/ 9 ؛ جواهر الكلام 36/ 250 ـ 251
[4] المهذب 2/ 439 .
طبرستان
طبرستان: مازندران.
برخى، طبرستان
را بر گيلان نيز اطلاق كردهاند.[1] بنابر اين، تمامى شهرهاى حاشيه جنوبى درياى خزر
جزء طبرستان به شمار مىروند؛ ليكن معروف، جدا بودن گيلان از طبرستان است. از آن
به مناسبت در باب زكات نام بردهاند.
برخى قدما با
استناد به روايتى از امام حسن عسكرى عليه السلام[2] بر اهالى طبرستان پرداخت برنج را
به عنوان زكات فطره( زكات فطره) واجب دانستهاند؛[3] ليكن مشهور، روايت را بر
استحباب حمل كرده و آن را مستحب دانستهاند.[4]