ضمان بالمعنى الاخص: تعهّد و التزام به مال؛ مقابل ضمان
بالمعنى الاعم( ضمان).
ضمان بالمعنى الاعم
ضمان بالمعنى الاعم: تعهد و التزام به مال يا نفس؛ مقابل
ضمان بالمعنى الاخص( ضمان).
ضمان بدل ضمان
غرامت
ضمان بدل حيلوله
بدل حيلوله
ضمان تبرعى
ضمان تبرعى: ضمانت بدون اجازه از مضمون له(ضمان).
ضمان جَريره ولاء
ضمان خلاص
ضمان خلاص: تعهد به آزاد سازى جنس فروخته شده و تحويل آن به
خريدار.
ضمان خلاص
عبارت است از اينكه كسى از جانب فروشنده، به نفع خريدار ضمانت كند كه چنانچه معلوم
شود مال فروخته شده از آنِ ديگرى است، وى آن را از دست مالكش آزاد كرده و به
خريدار تحويل دهد. از آن در باب ضمان سخن گفتهاند.
اين نوع ضمان
صحيح نيست؛ زيرا ضامن قادر بر آزاد سازى مال جز از راه خريدن آن از مالكش نيست.
ضمن آنكه نمىتواند مالك را بر فروش مالش مجبور كند[1]( ضمان).
1. المبسوط 3/ 35 ؛
الجامع للشرائع/ 301 ؛ تذكرة الفقهاء 14/ 334 ؛ جامع الشتات 3/ 78 .
ضمان دَرَك ضمان
عهده
ضمان عقدى ضمان
ضمان عهده
ضمان عُهده [= ضمان دَرَك]: ضمانت جبران ثمن يا مثمن.
كسىكه كالايى
را فروخته يا خريدارى كرده و بيم دارد كه ثمن (بهاى كالا) يا مثمن (كالا) در واقع
مال ديگرى باشد، مىتواند كسى را بر جبران زيان احتمالى