responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 106
ليكن اگر صمعاء باشد در اينكه مصداق ناقص است يا تام، اختلاف است. گروهى قربانى كردن چنين حيوانى را كافى دانسته‌اند[2] در مقابل، برخى در كفايت آن اشكال كرده و احتياط واجب را در ترك آن دانسته‌اند[3]


[1]تحرير الاحكام 1/ 625

[2] تذكرة الفقهاء 8/ 264 ؛ الدروس الشرعية 1/ 437 ؛ مدارك الاحكام 8/ 33

[3] ذخيرة المعاد/ 667 ؛ مناسك حج (مراجع)/ 399 .

صمغ

صَمغ: شيره كم و بيش لزج و چسبناك بعضى گياهان.

از آن به مناسبت در باب حج نام برده‌اند.

آغشته كردن سر به صمغ و مانند آن در حال احرام جايز است و پوشاندن سر محسوب نمى‌شود؛ هرچند برخى، احتياط را در ترك آن دانسته‌اند.[1]

حاجى و عمره گزار ميان حلق و تقصير مخيّراند؛ ليكن براى كسى كه موهاى خود را با صمغ و مانند آن آغشته كرده، افضل حلق است. برخى حلق را بر او واجب دانسته‌اند. قول نخست منسوب به مشهور است.[2]


[1]جواهر الكلام 18/ 385

[2] 19/ 232 ـ 234 .

صنان

صُنان: بوى بد بدن.[1]

از آن به مناسبت در باب تجارت نام برده‌اند.

بوى بد بدن در برده؛ اعم از غلام و كنيز در صورتى كه شديد و غير متعارف باشد، از عيوب به شمار مى‌رود و با نا آگاهى خريدار از آن، حق خيار براى وى ثابت است.[2] برخى، صورت غير قابل درمان بودن آن را عيب دانسته‌اند.[3]


[1]لسان العرب، واژه «صنن»

[2] تذكرة الفقهاء 11/ 193 ـ 194

[3] قواعد الاحكام 2/ 72 .

صنج

صَنج: صفحه‌اى بشقاب مانند از آلياژ برنز يا برنج كه با كوبيدن يك جفت از آن بر هم صدا توليد مى‌شود[ سنج ]/ حلقه‌هاى كوچك سنج گونه در اطراف دايره زنگى يا خود دايره زنگى[1]/ چنگ.[2]

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست