responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 105

آويختن صليب بر خود[3] و ساختن صليب حرام است؛[4] چنان كه هر گونه معامله؛ اعم از خريد و فروش، اجاره و مانند آن در مثل صليب، آلات قمار و هرچه كه فايده‌اى جز حرام ندارد، حرام مى‌باشد.[5] از بين بردن هيئت و صورت صليب موجب ضمان نيست.[6]

به تصريح برخى تصليب در لباس نمازگزار مكروه است.[7] مراد از آن ـ بنابر آنچه در كلام برخى لغويان آمده ـ وجود نقش صليب بر لباس است.[8] بسيارى از فقها متعرض چنين فرعى نشده‌اند.

از صليب به معناى دوم در باب صلات سخن گفته‌اند.

در كلمات فقيهان براى تعيين قبله مناطق مختلف، نشانه‌هايى بيان شده كه يكى از آنها صليب است. مردم مصر و اسكندريه تا سوس اقصى (شهرى در مغرب در ساحل اقيانوس غربى)، روم و درياى سياه آن را هنگام طلوع ميان دو چشم[9]مردم سند و هند، محاذى ستون فقرات و پشت و هنگام غروب محاذى گونه چپ و اهالى خوارزم، رى، نيشابور و خراسان، هنگام غروب محاذى چشم چپ خود قرار مى‌دهند.[10]


[1]فرهنگ بزرگ سخن

[2] بحار الانوار 83/ 327 ـ 328 ؛ شرح تبصرة المتعلمين 1/ 426

[3] تذكرة الفقهاء 19/ 200 ؛ توضيح المسائل مراجع 2/ 199

[4] النهاية/ 363

[5] جواهر الكلام 22/ 25 ؛ كتاب المكاسب 1/ 111 ـ 112

[6] جواهر الكلام 37/ 110 ـ 112

[7] تذكرة الفقهاء 2/ 506 ؛ ذكرى الشيعة 3/ 65

[8] النهاية (ابن اثير) و لسان العرب، واژه «صلب»

[9] ذكرى الشيعة 3/ 165

[10] غاية المرام 1/ 128 .

صماخ گوش

صمعاء

صَمعاء: حيوان فاقد گوش يا داراى گوش كوچك و غير طبيعى.

صمعاء كه مذكر آن «اصمع» مى‌باشد در كلمات فقها وصف حيوان قربانى آمده و مراد از آن حيوانى است كه در اصل خلقت فاقد گوش و يا داراى گوش كوچك و غير طبيعى است.[1] واژه ياد شده به مناسبت در باب حج به كار رفته است.

از شرايط قربانى حج تام بودن اعضاى آن است و حيوان ناقص كفايت نمى‌كند؛

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 105
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست