آب جارى، آبى است كه از زمين مىجوشد و جريان مىيابد؛ ليكن در اينكه بيرون آمدن آب از زمين بايد با فوران باشد تا عنوان آب جارى بر آن صادق باشد يا خروج آب به نحو رشح نيز در صدق عنوان آب جارى كفايت مىكند، اختلاف است.(1)
(--> آب جارى)
رشد
رُشد: توانايى حفظ مال و مصرف آن در راه درست/ نموّ(--> زياده).
بسيارى از فقها رشد به معناى نخست را به توانايى حفظ و ساماندهى مال به هزينه كردن آن در راههاى درست و عقلايى، بدون اسراف(--> اسراف)و تبذير(1)(--> تبذير)و برخى، به ملكه نفسانى آن(2)تعريف كردهاند. حقيقت دو تعريف به يك معنا بر مىگردد؛ زيرا مراد كسانى كه رشد را به ساماندهى و تباه نساختن مال تعريف كردهاند، داشتن ملكهاى است كه در پرتو آن توانايى نگهدارى مال و هزينه كردن آن در راه درست را داشته باشد، نه اينكه براى يك بار به طور اتفاقى چنين عملى از او بروز كند.(3)
در اينكه در تحقق رشد، علاوه بر توانايى حفظ مال، عادل بودن شرط است يا نه اختلاف است.(4)قول دوم به اكثر،(5)بلكه به مشهور(6)نسبت داده شده است. از اين عنوان در باب حج و به مناسبت در بابهايى نظير نكاح، وصيّت و قضاء سخن گفتهاند.
كودك از تصرّف در اموال خود به فروختن، اجاره دادن و مانند آن، محجور و ممنوع است و با رسيدن به سنّ بلوغ(--> بلوغ)و برخوردارى از رشد، از محجوريّت خارج شده، اموالش در اختيار او قرار مىگيرد. اگر كودك به سنّ بلوغ برسد، امّا رشيد نباشد، اموالش در اختيار او قرار نمىگيرد؛(7)چنان كه ازدواج بالغ غير رشيد بدون اذن ولىّ از آن جهت كه مستلزم تصرّف مالى (مهر) است، نافذ نيست؛(8)ليكن با رسيدن به حدّ رشد، ولايت ولىّ نسبت به پسر ساقط مىشود.(9)
(1)المبسوط 2/ 284 ؛ التنقيح الرائع 2/ 181 ؛ مجمع الفائدة 8/ 155 و 9/ 194 ؛ اللمعة الدمشقية/ 121