شكايت: ابراز ناخشنودى از چيزى يا كسى/ طرح دعوا عليه كسى در دادگاه(--> دعوا).
از شكايت به معناى نخست به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات و تجارت سخن گفتهاند.
از آداب بيمارى، پنهان داشتن مرض و شكايت نبردن نزد ديگران با كلماتى همچون «به بيمارى و بلايى دچار شدهام كه هيچ كس بدان دچار نشده است» مىباشد. البته ـ بر اساس آنچه در روايات آمده ـ(1)صرف بازگو كردن بيمارى شكوه به شمار نمىرود؛ چنان كه شكايت كردن نزد مؤمن از بيمارى و اصولا از هر مشكلى كه براى فرد پيش آمده، جايز است؛(2)بلكه اعلام بيمارى به مؤمنان جهت دعا كردن آنان براى وى يا آمدن به عيادتش و در نتيجه بهره مندى از اجر و پاداش، مستحب است.(3)
از غسلهاى مستحب، غسل به نيّت شكايت بردن نزد خدا از ستم ستمگر است؛ بدين گونه كه ابتدا غسل مىكند و سپس دو ركعت نماز مىگزارد و دعاى وارد شده را مىخواند.(4)
از مستثنيات حرمت غيبت(--> غيبت)گله مندى شخص از كسى است كه در حق او بدى و ستمى روا داشته است، مانند آنكه كسى به ناروا او را زده باشد. براى وى جايز است آن را نزد ديگران بازگويد.(5)
از آداب تجارت، گله مند نبودن از اوضاع كسب و كار و كمى درآمد است.(6)