صلح :اگر شاخه درختى به ملك همسايه سرايت كند، وى مىتواند آن را به ملك صاحب درخت بازگرداند و در صورت عدم امكان، آن را در محدوده ملك خود قطع كند. در اينكه بريدن شاخه بايد با اذن مالك و با خوددارى وى با اذن حاكم شرع باشد يا نه و نيز در اينكه قطع آن بر مالك درخت واجب است يا نه، اختلاف مىباشد.(4)
وقف :شاخههايى كه حكم ميوه درخت را دارد، از منافع درخت به شمار مىرود و با وقف درخت شاخهها نيز به ملك موقوف عليه منتقل مىشوند.(5)
اطعمه و اشربه:خوردن از ميوه درخت ديگرى كه شاخه هايش از ديوار بيرون زده، بدون رضايت صاحبش حرام است،(6)مگر آنكه باغ در كنار راه باشد كه براى رهگذران با شرايطى جايز است(7)(--> حق مارّه).
احياء موات:حريم درخت كاشته شده در زمين موات(--> زمين موات)در صورت موات بودن اطراف آن، محدودهاى است كه شاخه و ريشه درخت بدانجا سرايت كرده يا زمينه سرايت دارد. بنابر اين، كسى حق احياى اين محدوده را با كاشتن درخت و مانند آن ندارد.(8)
حدود:اجراى حدّ تازيانه بر بيمار و مستحاضه تا زمان بهبود و پاك شدن، به تأخير مىافتد و درصورتى كه مصلحت در تعجيل باشد، مانند آنكه احتمال بهبود بيمار نرود، مشتى از شاخههاى نازك درخت به تعداد تازيانهها گرفته و يك بار بر بيمار مىزنند.(9)
شادى
شادى: خوشحالى.
احكام آن به مناسبت در بابهاى امر به معروف، قضاء و شهادات آمده است.
شاد كردن مؤمن مستحب است.(1)از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله نقل شده كه