بر خلاف قول نخست كه چنين فردى به نظر عرف مسافر محسوب مىشود و مستحق سهم ابن سبيل است.
به قول مشهور در مضاربه( --> مضاربه) تمامى آنچه كه عامل در سفر هزينه مىكند از اصل مال برداشته مىشود نه از سود آن. مراد از سفر، سفر عرفى است نه سفر شرعى. بنابر اين، اگر سفر عامل كمتر از چهار فرسخ باشد، هزينه را بر مىدارد، هرچند به حدّ سفر شرعى نرسيده باشد.(4)
(--> سفر)
سفر معصيت --> سفر
سفره
سفره: تكهاى از جنس پارچه يا نايلون و مانند آن كه بر روى آن غذا مىچينند و مىخورند.
از آن به مناسبت در باب حج و اطعمه و اشربه سخن گفتهاند.
برداشتن و خوردن غذاى بيرون ريخته از سفره استحباب دارد، مگر در بيابان كه مستحب است براى جانوران از آن صرف نظر شود.(1)از ديگر مستحبات، زياد نشستن سر سفره و طول دادن غذا خوردن است.(2)
بعد از گذاردن نان بر سفره، منتظر ماندن براى ديگر غذاها مكروه است.(3)نشستن و خوردن از سفرهاى كه در آن شراب نوشيده مىشود حرام است.(4)
(--> خوردن)
سفله
سَفِلَه [= سِفْلَه]: فرومايه( -->پستى).
سفهى --> سفاهت
سفيد
سفيد: از رنگها.
احكام مرتبط با آن را در بابهايى نظير طهارت، صلات، حج و نكاح ذكر كردهاند.