سعايت به معناى نخست، در معناى سخن چينى و بد گويى از كسى نزد قدرت مدارانى چون پادشاهان و رؤسا به كار مىرود كه بدترين نوع نميمه و سخن چينى(1)و از گناهان بزرگ است(2)(--> سخن چينى).
سعد
سعد: گياهى خوش بو از خانواده جِگن كه ريشه معطر آن مصرف دارويى دارد.(1)
از آن به مناسبت در باب حج و اطمعه و اشربه نام بردهاند.
بنابر قول به حرمت بوييدن گياهان خوش بو بر محرم(--> احرام)گياهان صحرايى خوش بو، همچون سعد استثنا شده و بوييدن آنها جايز است.(2)
شستن دهان با سعد پس از غذا و تميز كردن دندانها با آن مستحب است.(3)
استنجاى محل غائط(--> استنجاء)با سعد استحباب دارد.(4)
سعديك
سَعْدَيك: فرمان بردار توام.
واژه «سعديك» تثنيه «سعد» است؛ ليكن برخى لغويان گفتهاند: مفرد آن از عرب شنيده نشده است. بعضى گفتهاند: نصب{سعدَيك}به فعلى مقدّر{سَعَدْتَ }يا{اَسْعَدَكَ}و مانند آن ) است. «سعديك» از مساعده و اسعاد به معناى يارى كردن و موافقت بر چيزى آمده است. برخى نحويان گفتهاند: اصل اسعاد و مساعده، فرمان بردارى بنده از فرمان پروردگارش و جلب رضايت او است. بنابر اين، معناى سعديك ـ خطاب به خداوند ـ اين است كه