از سستى به معناى نخست در بابهاى طهارت و حج سخن گفتهاند.
طهارت:زمين سستى كه آب در آن فرومىرود و بر روى آن جارى نمىگردد، در صورت نجس شدن، با آب قليل(-->آب قليل)ـ بنابر قول به نجاست غساله آن(--> غساله)ـ پاك نمىشود؛ بلكه با آب كرّ(--> آب كرّ)يا باران(--> آب باران)و تابيدن خورشيد( -->خورشيد)پاك مىگردد.(1)
بنابر قول مشهور، مستحب است بين چاه آب و چاه مستراح در زمين سست هفت ذراع(--> ذراع)فاصله باشد؛ مگر آنكه محل چاه آب بلندتر باشد، كه در اين صورت مستحب است فاصله،پنج ذراع باشد.(2)
بنابر قول مشهور، حريم چشمه در زمين سخت، پانصد ذراع و در زمين سست هزار ذراع است. بنابر اين، در اين محدوده، ديگرى نمىتواند قنات يا چاه احداث كند(3)( -->حريم).
مستحب است ادرار كننده در جاى بلند و يا سست زمين ادرار كند.(4)
در زمين سخت، مستحب است براى قبر ميّت لحد درست كنند؛ بدين گونه كه پايين قبر در سمت قبله، ديوار قبر را بتراشند و محلى مستطيل گونه، به حدّى كه بتوان جنازه را به شكل معتبر در آن جاى داد، فراهم كنند، ليكن در زمين سست به جهت بيم از فروريختن ديوار بر روى ميّت مستحب است شق را جايگزين لحد كنند. مراد از شق، كندن عمق قبر به شكل جدول آب است كه جنازه را درون آن گذاشته، بر آن سقف مىنهند.(5)
حج:مستحب است سنگ ريزههايى كه در رمى جمره به كار مىروند، سست باشند.(6)
(--> استرخاء)(--> سفتى)
از سستى به معناى دوم در برخى بابها نظير طهارت سخن گفتهاند.
از نشانههاى منى بودن رطوبت مشكوك خارج شده از انسان، سست شدن بدن پس از خروج آن است. در اينكه سست شدن بدن، نشانهاى مستقل است يا