و پيامدهاى آن به كف دست آسيب ديده سرايت نموده، موجب از كار افتادن و قطع آن شود در صورت مطالبه آسيب ديده انگشتان جانى، همراه كف دستش قطع مىشود و چنانچه موجب مرگ آسيب ديده گردد، در صورت مطالبه ولىّ دم جانى اعدام مىگردد.(4)در موارد ثبوت ديه، مانند جنايت غير عمد، در سرايت جنايت نيز ديه ثابت خواهد بود.(5)
اگر جنايت در زمان وقوع آن، ضمانت آور نباشد، سرايت آن نيز ضمانت آور نخواهد بود، مانند اينكه مسلمانى دست كافر حربى را قطع كند، سپس وى مسلمان شود و پس از پذيرش اسلام بر اثر آن جنايت بميرد، در چنين موردى نه قصاص بر عهده مسلمان ثابت مىشود و نه ديه.(6)برخى گفتهاند: در موارد قصاص، سرايت جنايت موجب قصاص نمىشود؛ ليكن ديه در آن ثابت است، مگر آنكه جانى قصد سرايت داشته باشد يا جنايت از جناياتى باشد كه غالباً موجب سرايت مىشود كه در اين صورت قصاص ثابت مىشود.(7)
سرايت در قصاص و حدود:اگر منشأ سرايت، قصاص عضو جانى يا اجراى حدّ بر مجرم باشد، ضمانى متوجه قصاص كننده و اجرا كننده حد نمىگردد. بنابر اين، چنانچه در پى قطع دست جانى يا مجرم ـ به جهت قصاص يا اجراى حدّ ـ زخم به جاى ديگر سرايت كند يا منجر به مرگ جانى يا مجرم گردد، كسى ضامن نخواهد بود.(8)
سرايت بيمارى:كسى كه بيمارى مسرى دارد جايز نيستازروى عمد آن را به ديگرى سرايت دهد(9)(--> بيمارى مسرى).