تعريف دوم از نظر گستره اعم از تعريف اول است؛ زيرا امورى را در بر مىگيرد كه تعريف نخست شامل آنها نمىشود؛ ليكن از جهت كاركرد؛ تعريف اول اعم خواهد بود؛ چون تأثير، اعم از زيان و نفع است، مگر آنكه مراد از تأثير در تعريف نخست همان اضرار باشد.
3. ايجاد كارهاى خارق العاده كه منشأ آن يا تأثيرات نفسانى است، يا بهرهگيرى از فلكيات يا در آميختن قواى آسمانى با قواى زمينى و يا استعانت از ارواح بسيط (فرشتگان، اجنّه و شياطين). در اصطلاح خاص، اولى (ايجاد كارهاى خارق العاده به سبب تأثيرات نفسانى) «سحر»، دومى «دعوت كواكب»، سومى «طلسمات» و چهارمى «عزائم» ناميده مىشود.(5)
اين تعريف، اعم از تعريفهاى پيشين است؛ زيرا در آن نه از تأثير سخن رفته و نه از اضرار. بنابر اين، ايجاد كار خارق العاده از راههاى ياد شده، سحر به شمار مىرود؛ در ديگرى تأثير بگذارد يا نگذارد.
4. كارى كه پديد آمدن امرى را در پى داشته و منشأ آن پنهان و غير متعارف باشد. البته نه بدين معنا كه هر عمل اين چنينى مصداق سحر است؛ بلكه بدين معنا كه سحر چنين ماهيتى دارد، با اين توضيح كه چنين عملى گاه در پرتو تقويت و تصفيه نفس از راه رياضت از فرد صادر مىشود؛ گاه با به كارگيرى قوانين طبيعى يا هندسى؛ گاه با تسخير روحانيات افلاك، ستارگان و مانند آنها كه مشهور نزد يونانيان و كلدانيان بوده است؛ گاه با تسخير جنيّان و شياطين؛ گاه با اعمالى كه مناسب مطلوب و مقصود است، مانند كشيدن تصاوير مسحور، نقشها، گره زدن و بستن، دميدن يا نوشتن كه به رُقيه (كلماتى كه با آن، فرد مبتلا به آفتى همچون صرع و تب را تعويذ(--> تعويذ)مىكنند) و عزيمه (كلماتى كه با آن ارواح خبيث را از بدن كسى كه بدان تعلق گرفته خارج مىسازند) تقسيم مىشود، و يا دود كردن گياهان خوش بو و مناسب در زمانى خاص كه نزد «نَبَطيان» معروف بوده است