به تبع آن براى خريدار نسبت به زمين آن، حق اولويت پيدا مىشود. البته با زوال آثار، حق ياد شده نيز از بين مىرود.(18)
راههاى اثبات مفتوح عنوه بودن زمين:مفتوح عنوه و نيز آباد بودن زمين هنگام فتح، با شياعِ (معروفيت و شهرت) موجب علم و نيز گواهى دو عادل ثابت مىشود؛ چنان كه بنابر قول به كفايت شياعِ نزديك به علم ـ در جايى كه حصول علم و نيز اقامه بيّنه(--> بيّنه)دشوار است ـ به آن نيز ثابت مىگردد، همچنين است بنابر قول به كفايت گواهى يك عادل در موضوعات.(19)
برخى، ساير امارات ظن آور همچون گفته مورخانِ مورد اطمنيان و نيز روش جارى سلاطين بر گرفتن خراج از زمين را نيز موجب ثبوت مفتوح عنوه بودن آن دانستهاند.(20)
در صورت فقدان علم و نيز اماره معتبر و شك در مفتوح عنوه و آباد بودن زمين، اصل عدم آن است.(21)
براى دستيابى به اينكه جنگ با اذن امام عليه السّلام بوده تا زمين به عموم مسلمانان تعلق داشته باشد، راههايى ذكر شده است، مانند سيره امير مؤمنان، على عليه السّلام نسبت به سرزمين عراق كه در اختيار مسلمانان قرار داد و عايداتش را در مصالح عمومى جامعه اسلامى صرف كرد، يا رواياتى كه مفاد آنها مشورت خليفه دوم با حضرت على عليه السّلام در امور مهم و دشوار حكومت، از جمله مسائل نظامى و جنگ است كه بر جلب نظر آن حضرت دلالت دارد و يا حضور امام حسن عليه السّلام و برخى ياران خاص آن حضرت در برخى جنگها كه از آن اذن امام عليه السّلام به جهاد استفاده مىشود؛ ليكن به ثبوت اذن از اين راهها اشكال شده است.(22)