كه سپاهيان اسلام در دوران خلافت عمر با جنگ و پيروزى بر كفار بر آنها دست يافتند. علت نامگذارىآن به سواد، سرسبزى اين زمينها و انباشته بودن آنها از درخت بوده است.(1)قلمرو زمين سواد را از جهت طول و عرض جغرافيايى بين موصل و آبادان ـ در طول ـ و حلوان و قادسيه ـ در عرض ـ(2)و از جهت مساحت با اختلاف بين 32 و 36 ميليون جريب (هر جريب هزار متر يا شصت ذراع در شصت ذراع) ذكر كردهاند.(3)از عنوان يادشده در باب جهاد و تجارت سخن گفتهاند.
معروف ميان فقها اين است كه زمين سواد با جنگ و غلبه بر كفار به دست آمده است؛(4)چنان كه اين معنا از روايات دلالت كننده بر تعلق آن به همه مسلمانان نيز به دست مىآيد.(5)و از آنجا كه شرط تعلق زمين به همه مسلمانان اين است كه جنگ با اذن امام عليه السّلام صورت گرفته باشد، برخى، روايات ياد شده را دليلى بر صدور اذن به جنگ از سوى امام عليه السّلام دانستهاند(6)(--> زمين مفتوح عنوه).
زمين صلح
زمين صلح: زمين فتح شده با صلح.
زمين صلح كه از آن به زمين جزيه و زمين اهل ذمه يا زمين ذمّه نيز تعبير مىشود به زمينى اطلاق مىگردد كه مسلمانان بدون جنگ و خونريزى از راه مصالحه با كفار به آن دست يافته باشند. فقها از احكام آن در باب جهاد و تجارت سخن گفتهاند.
حكم:حكم زمين صلح بستگى به چگونگى قرارداد صلح دارد. گاه صلح اين گونه بسته مىشود كه زمين در ازاى پرداخت جزيه(--> جزيه)در ملك صاحبانش باقى بماند؛ و گاه اين گونه كه زمين ملك مسلمانان باشد و كفّار درازاى پرداخت جزيه به حكومت اسلامى، از حق سكونت و زندگى در سرزمين اسلام و حمايت حكومت از آنان همچون ديگر