واژه رقبه در اصل به معناى گردن( -->گردن)آمده است؛ ليكن به مفهوم ذات انسان؛ يعنى برده( -->بردگى)، همچنين به معناى عين چيزى نيز آمده است، مثلا گفته مىشود رقبه زمين، رقبه موقوفه و رقبه رهن كه به معناى عين آنها است.
رقبى
رُقبى: مسلط كردن ديگرى بر عينى همچون خانه جهت استفاده رايگان از آن در مدتى معين.
رقبى از ارتقاب به معناى انتظار و يا از رقبه ملك يا برده گرفته شده(1)و در كلمات فقها همراه سكنى( -->سكنى)و عمرى( -->عمرى)به كار رفته است. در تعريف آن سه ديدگاه وجود دارد.
2. مسلط كردن ديگرى بر عينى از اعيان جهت استفاده رايگان از آن در مدت حيات خود يا حيات طرف مقابل. اين تعريف را گروهى از فقها انتخاب كردهاند.(3)بنابر اين تعريف، رقبى مرادف و هم معنا با عُمرى خواهد بود.
3. خدمت بردهاى معين را در مدت حيات خود يا طرف مقابل، براى وى قرار دادن. اين تعريف از بعضى نقل شده، ليكن قائل آن ناشناخته است.(4)
رقبى و سكنى و عمرى عنوان بابى مستقل و كوچك در بسيارى از كتابهاى فقهى است و از احكام آن در اين باب سخن گفتهاند.
حكم:بنابر ديدگاه معروف ميان فقها، رقبى از عقود مشروع و لازم است؛ هرچند برخى، مشروعيت آن را نپذيرفتهاند.(5)
متعلَّق رقبى:سكنى اختصاص به مسكن دارد؛ ليكن عمرى در هر عينى كه انتفاع از آن با حفظ بقاى آن امكان پذير باشد،جارى مىگردد. دراينكه رقبى از حيث متعلّق ملحق به سكنى است و درنتيجه تنها به مسكن تعلق مىگيرد يا به عمرى، و در نتيجه متعلّق آن اعم از مسكن خواهد بود، اختلاف است. البته بنابر تعريف دوم و سوم، اين اختلاف مطرح نيست.(6)