به پرداخت مالى معين در برابر انجام دادن كارى حلال و درخور اعتناى عقلا، مانند آنكه كسى بگويد: هركس گمشده مرا بيابد فلان مبلغ را به او مىدهم.(1)برخى آن را به انشاى چنين تعهّدى با عبارت بيانگر آن، تعريف كردهاند.(2)به آن كه درخواستِ انجام دادن كار را مىكند «جاعل»، به كننده كار «عامل» و به مال تعهد شده «جُعل» يا «جَعيله» گويند.(3)
جعاله، عنوان بابى مستقل در فقه است كه از احكام آن در اين باب به تفصيل سخن گفتهاند.
ماهيّت جعاله:در اينكه جعاله عقد است(--> عقد)يا ايقاع(--> ايقاع)يا نوعى تسبيب عرفى و عقلايى و يا به اختلاف موارد و خصوصيات، متفاوت مىباشد، اختلاف است. برخى از آن جهت كه در تحقق جعاله ايجاب كافى است و نيازى به قبول نيست، آن را ايقاع دانستهاند، و برخى از آن جهت كه انجام دادن كار توسط عامل، قبول به شمار مىرود، آن را در رديف عقود بر شمردهاند.(4)
تفاوت جعاله با اجاره:تفاوت جعاله با اجاره اعمال، آن است كه در اجاره(--> اجاره)به نفس عقد، مستأجر مالك عمل، و اجير مالك اجرت مىشود؛ بر خلاف جعاله كه عامل پس از انجام دادن كار مستحق اجرت مىگردد. برخى نيز تفاوت آن دو را در معيّن بودن منفعت و عوض در اجاره و عدم لزوم تعيين كار و ـ بنابه قولى ـ عوض در جعاله، دانستهاند. ضمن آنكه در عقد بودن اجاره اختلافى نيست، بر خلاف جعاله.(5)
مشروعيّت:جعاله از تعهّدهاى مشروع است كه هر عمل حلالِ مورد اعتناى عقلا كه انجام دادن آن بر عامل واجب نباشد، مىتواند موضوع آن قرار گيرد.(6)
اركان:صيغه، جاعل، عامل، عمل و جُعل اركان جعاله به شمار مىروند.
1. صيغه:جعاله با هر لفظ بيانگر اذن در انجام دادن كارى در ازاى عوض، محقق مىشود. همچنين است نوشته، مانند نوشتن اطلاعيّه در مطبوعات و رسانهها و مانند آن.(7)
جعاله مىتواند مطلق يا مقيّد به زمان، مكان و يا حالتى خاص باشد.(8)
در جعاله بنابر قول به ايقاع يا تسبيب بودن آن، قبول لازم نيست و بنابر قول به