نشده و مقدار آن بستگى به نظر حاكم شرع دارد.ليكن اين مسئله مورد بحث است كه آيا تعزير تنها اختصاص به كيفر بدنى (تازيانه) دارد يا جريمههاى نقدى (تعزير مالى) را نيز دربر مىگيرد؟ البته اين بحث در ميان قدما و متأخران مطرح نيست. آنچه كه به عنوان مصداق تعزير در كلمات فقها آمده، تازيانه زدن و يا علاوه بر آن، زندان و توبيخ است؛ ليكن درميان معاصران، تعدادى از تعزير مالى سخن گفته و در مصداق بودن جريمه نقدى براى تعزير، و در نتيجه، مشروعيت تعزير مالى، اختلاف كردهاند.(1)
(--> تعزير)
جَزّ --> چيدن
جزاء
جزاء: مقابل شرط/ كفّاره(--> كفّاره)/ مكافات عمل(-->ثواب)(--> عقوبت).
جزا به معناى نخست، در باب نذر به كار رفته است.
جزاى نذر (متعلّق نذر) بايد عبادتى از عبادات، مانند حج، روزه، نماز، قربانى، و صدقه باشد(1)(--> نذر).
جزاف --> بيع مجازفه
جزاى نقدى--> جريمه نقدى
جزء
جزء: بخشى معيّن از مركب.
جزء به بخشى معيّن از شىء مركب اطلاق مىشود؛ چنان كه به قسمتهاى مختلف يك جزء بعض مىگويند.
جزء گاهى در مقابل شرط به كار مىرود، مانند اجزاى نماز، از قبيل ركوع و سجود در مقابل شرايط آن، همچون طهارت و روبه قبله بودن. تفاوت جزء با شرط در اين كاربرد آن است كه جزء ماهيّت شىء مركب را تشكيل مىدهد؛ ليكن شرط خارج از ماهيت شىء مركب مىباشد؛ هرچند در صحّت آن دخيل است. در اين مقاله به برخى احكام جزء كه در بابهاى طهارت، صلات و وصيت
(1)تحرير الاحكام 5/ 410 ـ 411 ؛ الدر المنضود (گلپايگانى) 2/ 155 ـ 156 ؛ دراسات فى ولاية الفقيه 2/ 329 ـ 341 ؛ النفى و التغريب/ 28 ؛ اجوبة الإستفتاءات 2/ 131 .