بالاصاله و يا كنيز آزاد شدهاى كه كسى بر او ولايت ندارد.
3. پدر آزاد شود. بنابر اين، اگر پدر بر بردگى بميرد جرّ ولاء تحقق نمىيابد.
4. فرزندان مستقيم آزاد نشوند، بلكه آزادى آنان به تبع آزادى مادر باشد. بنابر اين، اگر فرزند پس از ولادت يا همراه كنيز پس از حامله شدن آزاد شود جرّ ولاء تحقق نمىيابد و ولاى عتق از آنِ آزاد كننده آنان خواهد بود.(2)
(--> ولاء)
جرّى
جِرّى [= جِرّيث ]: نوعى ماهى بدون پولك.
برخى لغويان آن را به مارماهى معنا كردهاند؛(1)ليكن توأمان ذكر شدن آن دو در روايات(2)و كلمات فقها،(3)ظهور در مغايرت آنها با يكديگر دارد. عنوان ياد شده در باب اطعمه و اشربه آمده است.
جرّى از ماهيهاى حرام گوشت است كه خوردن آنها حرام است و خورنده تعزير(--> تعزير)مىشود.(4)خريد و فروش آن نيز حرام و باطل است.(5)در برخى روايات، جرّى از مسوخ شمرده شده كه خداوند گروهى از بنى اسرائيل را به صورت آن مسخ كرده است(6)(--> مسوخ).
جريان
جريان: روان شدن.
از احكام آن در باب طهارت و صلات سخن رفته است.
طهارت:در اينكه در مفهوم غَسْل (شستن) جارى شدن آب نهفته و بدون جريان، غَسل تحقق نمىيابد يا چنين نيست، اختلاف است. معروف ميان فقها قول اوّل است؛ بنابر اين قول، وضو و غُسل با مرطوب كردن دست و كشيدن بر بدن، بدون جريان آب بر اعضا صحيح نخواهد بود.(1)در حكم ياد شده تفاوتى بين حال اختيار و اضطرار نيست؛ هرچند برخى، تنها در حال اختيار آن را معتبر دانستهاند.(2)